چشم مست یار را میخانه میریزد بهم

:
چشم مست یار را میخانه میریزد بهم
سوز چشم یار را بتخانه میریزد بهم
گر سیه چشمی نوازش میکند روح مرا
طاق ابرویش مرا مستانه میریزد بهم
گر سرای عشق مرا آزرده حال خویش مکن
پیچش آن گیسوان غمخانه میریزد بهم
رهسپار راه تو در محفل یاران خوشست
با تَمَسُک جستنت رندانه میریزد بهم
حب اعلایت درونم را چو پیوندش نمود
آن طَهور ناب می فرزانه میریزد بهم
سفره عشق خدایی درگهش گسترده شد
این نسیم عطر جان کاشانه میریزد بهم
دیدگاه ها (۲)

تا حریصِ " تو " شدم دستِ دگر راند تو راهمچو بختک گذر از فاصل...

چشمان‌ِ شیطان گونه ای داری،دیدم،که کُفری مستمر دارمویران مکن...

به لب نام تو می گویم به دل عشقت نهان دارم شبیه ماه می تابی ت...

‍ ‍ نیستی ...درست روبه روی دوست داشتنهایت چادر زده ام ...پا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط