:
:
چشم مست یار را میخانه میریزد بهم
سوز چشم یار را بتخانه میریزد بهم
گر سیه چشمی نوازش میکند روح مرا
طاق ابرویش مرا مستانه میریزد بهم
گر سرای عشق مرا آزرده حال خویش مکن
پیچش آن گیسوان غمخانه میریزد بهم
رهسپار راه تو در محفل یاران خوشست
با تَمَسُک جستنت رندانه میریزد بهم
حب اعلایت درونم را چو پیوندش نمود
آن طَهور ناب می فرزانه میریزد بهم
سفره عشق خدایی درگهش گسترده شد
این نسیم عطر جان کاشانه میریزد بهم
چشم مست یار را میخانه میریزد بهم
سوز چشم یار را بتخانه میریزد بهم
گر سیه چشمی نوازش میکند روح مرا
طاق ابرویش مرا مستانه میریزد بهم
گر سرای عشق مرا آزرده حال خویش مکن
پیچش آن گیسوان غمخانه میریزد بهم
رهسپار راه تو در محفل یاران خوشست
با تَمَسُک جستنت رندانه میریزد بهم
حب اعلایت درونم را چو پیوندش نمود
آن طَهور ناب می فرزانه میریزد بهم
سفره عشق خدایی درگهش گسترده شد
این نسیم عطر جان کاشانه میریزد بهم
۴.۶k
۲۶ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.