ساعتها خیره میشوم به دورترین نقطهی آرزوهایم
ساعتها خیره میشوم به دورترین نقطهی آرزوهایم،
جایی که در رویای تو، پروانههای سرکش قلبم
روح سرگردان و شکستخوردهام را میان تاریکیهای بیپایان جستجو میکنند
در روشنایی که هرگز از دل شبهای مطلق و خالی زاده نشد
و در انتظاری که -تو هیچگاه آن را پایان ندادی..
فهمیدم: هرگاه غرق شوی میمیری؛
چه در رؤیا ، چه در دریا ، چه در تنهایی...
جایی که در رویای تو، پروانههای سرکش قلبم
روح سرگردان و شکستخوردهام را میان تاریکیهای بیپایان جستجو میکنند
در روشنایی که هرگز از دل شبهای مطلق و خالی زاده نشد
و در انتظاری که -تو هیچگاه آن را پایان ندادی..
فهمیدم: هرگاه غرق شوی میمیری؛
چه در رؤیا ، چه در دریا ، چه در تنهایی...
- ۱۰.۷k
- ۲۴ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط