مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

اندوهی در اعماق شادیهایم زنده است

اندوهی در اعماق شادی‌هایم زنده است
-هر شب به خواب می‌آید
-هر روز در خلأ نبودنت نفس می‌کشد..
آرزو داشتم آن را در عمق خاطرات دفن کنم اما پیش از آن که بتوانم، خودم را گم کرده‌ام... در سکوت همان خداحافظی‌ بی‌صدا، دست‌هایت را فشردم و تو در رویای دیگری گم شده بودی
آنگاه که من
-بی‌صدا فرو ریختم ..




"Marie's writings "
دیدگاه ها (۴۸)

تو...روشنایی‌ای بودی که از شکاف سیاه‌ترین لایه‌های قلبم سر ب...

در میان تنهایی‌هایم،عشقی جوانه زد -در طوفان لحظه‌هایم..گمان...

ساعت‌ها خیره می‌شوم به دورترین نقطه‌ی آرزوهایم،جایی که در رو...

دستی از اعماق خاطراتم آرام بیرون می‌آید،لحظه‌های با تو بودن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط