عشق قمار
پارت ۱۶
دکی :بچه شما دوقیلو هست
کوک :واقع (تعجب)
گلوریا:وایی خدا (گریه خوشحالی)
دکی :یه دختر و یه پسر شیطون
گلوریا :(دست کوک و گرفته و داره گریه میکنه)
کوک:عشقم مامان شدی (خوشحال)
گلوریا :توام بابا شدی (خنده خوشحال)
فلش ۶ ماه بعد
گلوریا : عزیزم چرا انقدر نگرانی من حالم خوبه
کوک :نه مواظب باش
گلوریا
از وقتی که حامله شدم کوک آنقدر مواظبمه که نگو از فیلیکس خبری ندارم راستش این برادرم دوسش دارم میخوام از کوک بپرسم ولی میترسم عصبانی بشه بعد بدنیا اومدن بهش میگم من و کوک هنوز عروسی نکردم و قرار شد بعد بدنیا اومدن بچه ها باهم عروسی کنیم من کوک رو خیلی دوست دارم امروز میریم پیاده روی دکتر گفته خوبه
کوک :عشقم بیا دیگه
گلوریا :اومدم راه رفتن برام سخت بود ولی خوب باید پیاده روی میکردم
کوک :مواظب باش
گلوریا :رفتیم پارک داشتیم قدم میزدیم دیدم یه بچه با بستنی نونی دوطرفه نشسته رو تاب منم هوس کردم
گلوریا :عشقم
کوک : جانم
گلوریا برو برام بستنی نونی بگیر و منو سوار کن رو اون تاب
کوک :نه خطرناکه (اخم)
گلوریا :کوک هوس کردم(مظلوم )
رفتم رو تاب نشستم که کوک اروم هلم میداد داشتم همینجور بستنی میخوردم و لذت میبردم کوک هم با من رو اون تاب بقلم نشسته بود که یه دوتا کادو در آورد
گلوریا:اینا چیه
کوک: بازش کن
گلوریا :دیدم پلاک دخترونه و پسرونه هست
عزیز دلم تو کی اینا رو گرفتی
کوک :اونو ولش ازشون خوشت میاد
گلوریا :من که اره وایییییی
کوک : چیشد (نگران)
گلوریا :انگار بچه هاتم خوششون اومد (خنده)
کوک: بچه های منن دیگه
فلش به شب
گلوریا :کوک
کوک:جانم
گلوریا :هوس کردم
کوک:چیو
گلوریا :تورو بوی تنت رو
کوک :وایی عشقم بوی منو هوس کرده بیا عزیزم(بغلش کرد )
یعنی این عشق بین این دوتا تموم میشه یا ادامه داره از هم متنفر میشن یا عشق بیشتر بهم میدن
دکی :بچه شما دوقیلو هست
کوک :واقع (تعجب)
گلوریا:وایی خدا (گریه خوشحالی)
دکی :یه دختر و یه پسر شیطون
گلوریا :(دست کوک و گرفته و داره گریه میکنه)
کوک:عشقم مامان شدی (خوشحال)
گلوریا :توام بابا شدی (خنده خوشحال)
فلش ۶ ماه بعد
گلوریا : عزیزم چرا انقدر نگرانی من حالم خوبه
کوک :نه مواظب باش
گلوریا
از وقتی که حامله شدم کوک آنقدر مواظبمه که نگو از فیلیکس خبری ندارم راستش این برادرم دوسش دارم میخوام از کوک بپرسم ولی میترسم عصبانی بشه بعد بدنیا اومدن بهش میگم من و کوک هنوز عروسی نکردم و قرار شد بعد بدنیا اومدن بچه ها باهم عروسی کنیم من کوک رو خیلی دوست دارم امروز میریم پیاده روی دکتر گفته خوبه
کوک :عشقم بیا دیگه
گلوریا :اومدم راه رفتن برام سخت بود ولی خوب باید پیاده روی میکردم
کوک :مواظب باش
گلوریا :رفتیم پارک داشتیم قدم میزدیم دیدم یه بچه با بستنی نونی دوطرفه نشسته رو تاب منم هوس کردم
گلوریا :عشقم
کوک : جانم
گلوریا برو برام بستنی نونی بگیر و منو سوار کن رو اون تاب
کوک :نه خطرناکه (اخم)
گلوریا :کوک هوس کردم(مظلوم )
رفتم رو تاب نشستم که کوک اروم هلم میداد داشتم همینجور بستنی میخوردم و لذت میبردم کوک هم با من رو اون تاب بقلم نشسته بود که یه دوتا کادو در آورد
گلوریا:اینا چیه
کوک: بازش کن
گلوریا :دیدم پلاک دخترونه و پسرونه هست
عزیز دلم تو کی اینا رو گرفتی
کوک :اونو ولش ازشون خوشت میاد
گلوریا :من که اره وایییییی
کوک : چیشد (نگران)
گلوریا :انگار بچه هاتم خوششون اومد (خنده)
کوک: بچه های منن دیگه
فلش به شب
گلوریا :کوک
کوک:جانم
گلوریا :هوس کردم
کوک:چیو
گلوریا :تورو بوی تنت رو
کوک :وایی عشقم بوی منو هوس کرده بیا عزیزم(بغلش کرد )
یعنی این عشق بین این دوتا تموم میشه یا ادامه داره از هم متنفر میشن یا عشق بیشتر بهم میدن
- ۹.۱k
- ۱۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط