عشق جنایت

#عشق _جنایت 🔪
پارت 23

جینو :نه یادم نرفته واسه این قبول کردم که به جونگکوک نزدیک بشم ازش انتقام بگیرم

میا: خوبه ، پس چرا کاری نمیکنی؟

جینو : تو چرا اینقدر عجله داری؟ ( با کلافگی )


میا: باشه بیا بریم پایین


‌فلش بک به قبل به دنیا اومدن جینو و کوک:

(پدر کوک قبل بدنیا اومدن کوک به پدر جینو گفت که.....)

پ.ک:جی سوک بیا وقتی بچه ها به دنیا اومدن و بزرگ شدن با هم ازدواج کنن

پ.ج:تو فکر این بودم که اگه بگم آره چه اتفاقی برای آینده خانوادم میوفته؟که فهمیدم میاد اسناد مهمی که قراره به جینو برسه به کوک هم میرسه پس....

پ‌.ج:نه بهتره الان فکر آینده بچه هامون رو نکنیم خودشون در آینده فکر میکنن(لبخند)

پایان فلش بک:

فلش بک به چند سال بعد از این حرفا:

(جینو دیگه بزرگ شد به خاطر کار های مافیایی خودش مجبور شد با میا و چند تا از دوستاش بره آمریکا و تصمیم گرفت اونجا بمونه....
بعد از یک سال به جینو خبر رسید که پدر و مادرش به قتل رسیدن...پس از اونجایی که جینو فهمید کار پدر کوکه تصمیم گرفت برگرده به کره و از پدرش که هیچ به کوک ضربه بزنه و انتقام بگیره.....

پایان فلش بک:

زمان حال:

میا:وقتی حرف مو بهش زدم رفتیم پایین....

میا:جینو برو از دلش در بیار باید یه کاری کنی عاشقت بشه....

جینو:باشه اونش با من...

جینو:میرم سمت کوک و کنارش میشینم....

جینو:سلام

کوک:سلام(سرد)

جینو:امممم کوک واقعا برای چند دقیقه پیش معذرت میخوام خیلی بد باهات رفتار کردم....

کوک:اشکال نداره مهم نیست(سرد)

جینو:دیدم همین جوری داره سرد رفتار میکنه......
یه ذره فکر کردم که...
رفتم رو پای کوک نشستم و..

جینو:مطمعنی بخشیدی؟

کوک:اوهوم(سرد)

جینو:ولی طرز صحبتت باهام این و نمیگه ها؟

کوک:ببخشیدمت دیگه بلند شو....
زود باش....

جینو:مجبور بودم بلند شم ولی دستش و گرفتم بلندش کردم بردمش بالا.....

(رفتن بالا)

جینو:(لباش و گذاشت رو لبای کوک)

کوک:😳

یِنا:رفتم بالا تا یه چیزی رو بردارم....
که دیدم جینو و کوک دارن هم و میبوسن....
کنار وایسادم تا ادامه بدن و لذت ببرن و رفتم پایین.....

جینو:همین جور میبوسیدمش....
که یهو....
چی؟

کوک:داشت میبوسید من و که تصمیم گرفتم همراهیش کنم...
جام و باهاش عوض کردم به شدت بوسیدمش....
نفس کم آوردیم....
و از هم جدا شدیم....

جینو:(خجالت کشیده)

کوک:چرا خجالت میکشی؟خودت شروع کردی منم تمومش کردم(پوزخند)(نفس نفس)

جینو:خجالت چیه؟من کی خجالت کشیدمش(نفس نفس)

(جینو داشت میرفت پایین)

کوک:(بازوی جینو رو میگیره)کجا؟

جینو:پایین(نفس نفس)

کوک:نفسات و درست کن بعد برو پایین....
راستی کبودی رو لبت بهت میاد(پوزخند)

جینو:باش....
چی؟چیکار کردی؟کبود کردی؟عوضی من الان چطوری برم پایین ها؟(اعصبانی)

کوک:اشکال نداره راستی رژتم پخش شده....

جینو:سریع دوییدم سمت اتاقم تا رژم ‌رو تمدید کنم...
بعد اینکه تمدید کردم رفتم پایین....

ادامه دارد:-)
دیدگاه ها (۰)

#عشق_جنایت 🔪پارت24جینو:رفتم سمت اتاقم تا رژم رو تمدید کنم......

#عشق_جنایت 🔪پارت25شوگا:(سکوت)یِنا:همه داشتن می‌رقصیدن که دیج...

#عشق-جنایت🔪پارت 22ویو صبح:(ساعت 11)یِنا:بیدار شدم خودم رو آم...

#عشق_جنایت 🔪پارت 21جینو:رفتیم سمت ساحل قدم بزنیم.... همینطور...

#عشق_جنایت 🔪پارت14م‌یا:داشتیم با دخترا حرف میزدیم که....اون ...

#عشق_جنایت 🔪پارت 26(معمونی تموم شد و همه مهمونا رفتن)تهیونگ:...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط