part41
part41
سه هفته بعد
متین:
صبح از خواب پاشدم این مدت اونقد سیگار کشیدن الکل خوردم خونه
پور دود شده بودی مشروب همجارو گرفته
مهگل-سلام بیدار شدی
متین-سلام
مهگل-یه خبر خوب دارم برات
متین-چیشده
مهگل-داری بابا میشی من حاملم
متین-واقعا مبارکه
مهگل-فکر میکردم بیشتر خوشحالی شی
متین-طوفان بیشتر خوشحال میشه تامن میدونی وقتی یچی ازروی زور باشه حی قشنگم باشه بازم قشنگ نیس
مهگل-فکر میکنی من اازاینکه تو این وضعیتم خیلی خوشحالم
ولی این بچه که گناهی نکرده
این قربانیه طمع یعده ادم بی ناموسه
بیا بهم قول بدیم حتی اگه طلاقم گرفتیم به این بچه طلم نکنیم تو بهترین پدر باش منم بهترین مادر
بیا نزاریم حس کنه که اضافیه بیا براش بهترینارو بسازیم
متین-کاش حداقل برای این بچه بتونم کاری کنم
مهگل-میتونی مطمعنم که میتونی
متین-تا الان کدومکارمو درست انجام دادم که این دومیش باشه
مهگل-حتما که نباید دومین کارت باشه اولیشو بساز
متین-مرسی اینقد خوشبینی
راستی فکر نمی کردم اینقد زود بقبول کنی که بچه دار شیم
چی شد یهوی قبول کردی
مهگل-تو فکر میکنی فقط تویی که از عشقت دور شدی منم برا خودم زندگیه ای داشتم منم عشقمو داشتم ولی فرقش باتو این بود که اون از سوری بودن ماجرا باخبر بود
ولی یروز بابات زنگ زد و تهدیدم کرد که اگه بپه دار نشیم میکشتش
و همون موقع یه فیلم اومد واسم که اسلحه رو نشونه گرفته بودن به اون منم ازترسم قبول کردم
متین-من من واقعا متاسفم که نونستم کمک کنم..
چطور شدش احساس میکنم دیگه خوشتون نمیاد ازرمانم
#علی_یاسینی#زخم_بازمن#رمان
سه هفته بعد
متین:
صبح از خواب پاشدم این مدت اونقد سیگار کشیدن الکل خوردم خونه
پور دود شده بودی مشروب همجارو گرفته
مهگل-سلام بیدار شدی
متین-سلام
مهگل-یه خبر خوب دارم برات
متین-چیشده
مهگل-داری بابا میشی من حاملم
متین-واقعا مبارکه
مهگل-فکر میکردم بیشتر خوشحالی شی
متین-طوفان بیشتر خوشحال میشه تامن میدونی وقتی یچی ازروی زور باشه حی قشنگم باشه بازم قشنگ نیس
مهگل-فکر میکنی من اازاینکه تو این وضعیتم خیلی خوشحالم
ولی این بچه که گناهی نکرده
این قربانیه طمع یعده ادم بی ناموسه
بیا بهم قول بدیم حتی اگه طلاقم گرفتیم به این بچه طلم نکنیم تو بهترین پدر باش منم بهترین مادر
بیا نزاریم حس کنه که اضافیه بیا براش بهترینارو بسازیم
متین-کاش حداقل برای این بچه بتونم کاری کنم
مهگل-میتونی مطمعنم که میتونی
متین-تا الان کدومکارمو درست انجام دادم که این دومیش باشه
مهگل-حتما که نباید دومین کارت باشه اولیشو بساز
متین-مرسی اینقد خوشبینی
راستی فکر نمی کردم اینقد زود بقبول کنی که بچه دار شیم
چی شد یهوی قبول کردی
مهگل-تو فکر میکنی فقط تویی که از عشقت دور شدی منم برا خودم زندگیه ای داشتم منم عشقمو داشتم ولی فرقش باتو این بود که اون از سوری بودن ماجرا باخبر بود
ولی یروز بابات زنگ زد و تهدیدم کرد که اگه بپه دار نشیم میکشتش
و همون موقع یه فیلم اومد واسم که اسلحه رو نشونه گرفته بودن به اون منم ازترسم قبول کردم
متین-من من واقعا متاسفم که نونستم کمک کنم..
چطور شدش احساس میکنم دیگه خوشتون نمیاد ازرمانم
#علی_یاسینی#زخم_بازمن#رمان
۳.۰k
۳۰ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.