📸
📸
هر بار موقع خداحافظی
محکم تر در آغوشش بگیرید
دیرتر دستش را رها کنید
عمیق تر بگویید که دوستش دارید
اصلاً چند قدم دور شوید
دوباره برگردید کنارش
دوباره در آغوشش بگیرید
دوباره در چشمانش نگاه کنید
دوباره بگویید که
دوستش دارید
همیشه به این فکر کنید
که شاید آخرین بار باشد
که می توانید
عطر تنش را
با تمامِ وجودتان نفس بکشید
پدر بزرگم
آن روز هیچوقت فکر نمیکرد
وقتی که برای خرید از خانه بیرون میرود
دیگر چشمهای مادربزرگم را
نخواهد دید
دیگر صدایش را
نخواهد شنید!
تا رفتنش
همیشه حسرت یک دل سیر در آغوش
گرفتن مادر بزرگم را
در نگاه خیره به درش می دیدم
مُدام منتظر بود
منتظر کسی که دیگر نبود
آغوشی که خاک را در آغوش گرفته بود!
بیشتر حواستان به خداحافظی هایتان باشد
شاید آخرین بار باشد
#خاص
هر بار موقع خداحافظی
محکم تر در آغوشش بگیرید
دیرتر دستش را رها کنید
عمیق تر بگویید که دوستش دارید
اصلاً چند قدم دور شوید
دوباره برگردید کنارش
دوباره در آغوشش بگیرید
دوباره در چشمانش نگاه کنید
دوباره بگویید که
دوستش دارید
همیشه به این فکر کنید
که شاید آخرین بار باشد
که می توانید
عطر تنش را
با تمامِ وجودتان نفس بکشید
پدر بزرگم
آن روز هیچوقت فکر نمیکرد
وقتی که برای خرید از خانه بیرون میرود
دیگر چشمهای مادربزرگم را
نخواهد دید
دیگر صدایش را
نخواهد شنید!
تا رفتنش
همیشه حسرت یک دل سیر در آغوش
گرفتن مادر بزرگم را
در نگاه خیره به درش می دیدم
مُدام منتظر بود
منتظر کسی که دیگر نبود
آغوشی که خاک را در آغوش گرفته بود!
بیشتر حواستان به خداحافظی هایتان باشد
شاید آخرین بار باشد
#خاص
۴.۸k
۱۸ شهریور ۱۳۹۹