گابریل گارسیا مارکز هنگامی که به سرطان لنفاوی مبتلا

.....گابریل گارسیا مارکز هنگامی که به سرطان لنفاوی مبتلا بود و تصور می‌کرد عمر زیادی برایش باقی نمانده، در بخشی از یک نامه‌ی کوتاه جملاتی چنین زیبا نگاشت :

اگر می‌دانستم این آخرین دقایقی است که تو را می‌بینم، به تو می‌گفتم «دوستت دارم» و نمی‌پنداشتم تو خود این را می‌دانی. همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلت‌ها به ما دهد. کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چقدر به آن‌ها علاقه و نیاز داری. مراقبشان باش. به خودت این فرصت را بده تا بگویی: «مرا ببخش»، «متاسفم»، «خواهش می‌کنم»، «ممنونم» و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی استفاده کن. هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری. خودت را مجبور به بیان آن‌ها کن. به دوستان و همه‌ی آنهایی که دوستشان داری بگو چقدر برایت ارزش دارند. اگر نگویی فردایت مثل امروز خواهد بود و روزی با اهمیت نخواهد گشت.....و در آخر خدایا به همه ی مریضها ، شفای عاجل عطا کن ... " همه‌ شماها هزاران آرزو دارید ! لاغرتر شوید، بزرگتر شوید ،پول بیشتری داشته باشید، اتومبیل بهتری سوار شوید، یک روز تعطیل، یک گوشی موبایل جدید،و....... ولی یک بیمار مبتلا به درد تنها یک آرزو دارد ... و آن اینست که از شر درد خلاص شود! "... به شکرانه اینکه سالم هسیتید و به رسم معرفت باید کاری کرد ... به حکم انسان بودن و نه ترحم ... خدایا به همه ی مریضها ، شفای عاجل عطا کن ... وتمام بیماران را سلامت بدار تا در کنار عزیزانشان آرام باشند
.......... الــهـــی آمـــیـــن
دیدگاه ها (۳)

یاد آن روزی که راه عاشقی هموار بودشاخه های مهربانی پرگل و پر...

یک روزی،یک جایی،شاید به جایی برسی که دستت از همه جاکوتاه باش...

میان دفتر شعرم ،......... مرا گم کردی و رفتی نوشتم بی" تـو" ...

.از جهانت بگذر و بگذار و همراهم بیا شعرهایت را فقط بردار و ه...

‌میرزا اسماعیل دولابی ره:ریشه ی طلبکاری از خدا را بکنید..بگو...

‌میرزا اسماعیل دولابی ره:ریشه ی طلبکاری از خدا را بکنید..بگو...

سلام و احترام🌹زدامن گیری پیری اگر آگاه می‌گشتمزدست غم نمی‌دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط