خب خب
عشق یا مرگ
انیا با سورا ازدواج کرد و یک هفته گذشت
انیا: اون فکر میکنه دوسش دارم ولی برعکسه ازش متنفرن امشب تولدمه باید یجوری باهاش خوب رفتار کنم و گولش بزنم که باور کنه و بزاره بذم پیش بکی و دوستام چون اونا برام جشن گرفتن دامیان هم هست الان دو هفته میشه که ندیدمش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــاومد خونهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سورا: سلام عشقم
انیا: سلام خسته نباشی عزیزم
سورا: بفرمایید این گل برای شما تولدت مبارک عزیزم
انیا: ممنونم میگم حالا که بحثش پیش اومد بچه ها برای من تولد گرفتن میشه برم؟
سورا: تو دیگه ازدواج کردی انیا بهتره باهم بریم
انیا: ب با باشه عزیزم
ـــــــــــــــــــــــداخل تولدـــــــــــــــــــــــــ
دامیان: بکی کجا موندش نکنه نیاد ی زنک بهش بزن نکنه اون پسره ی آشغال نزاشته بیاد
بکی: میاد ولی با سورا میاد پس نباید خیلی دور و برش باشی
دامیان: چی 😳 اون پسره ی عن هم میاد اینجوری که نمیتونم انیا رو ببینم
بکی: من چیکار کنم انیا خودش هم ناراحت بود
(دینگگگگگـــــــــ)
دامیان و بکی: اومدن
انیا با سورا ازدواج کرد و یک هفته گذشت
انیا: اون فکر میکنه دوسش دارم ولی برعکسه ازش متنفرن امشب تولدمه باید یجوری باهاش خوب رفتار کنم و گولش بزنم که باور کنه و بزاره بذم پیش بکی و دوستام چون اونا برام جشن گرفتن دامیان هم هست الان دو هفته میشه که ندیدمش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــاومد خونهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سورا: سلام عشقم
انیا: سلام خسته نباشی عزیزم
سورا: بفرمایید این گل برای شما تولدت مبارک عزیزم
انیا: ممنونم میگم حالا که بحثش پیش اومد بچه ها برای من تولد گرفتن میشه برم؟
سورا: تو دیگه ازدواج کردی انیا بهتره باهم بریم
انیا: ب با باشه عزیزم
ـــــــــــــــــــــــداخل تولدـــــــــــــــــــــــــ
دامیان: بکی کجا موندش نکنه نیاد ی زنک بهش بزن نکنه اون پسره ی آشغال نزاشته بیاد
بکی: میاد ولی با سورا میاد پس نباید خیلی دور و برش باشی
دامیان: چی 😳 اون پسره ی عن هم میاد اینجوری که نمیتونم انیا رو ببینم
بکی: من چیکار کنم انیا خودش هم ناراحت بود
(دینگگگگگـــــــــ)
دامیان و بکی: اومدن
۶.۷k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.