کوچولویه دوست داشتنی من&
#کوچولویه_دوست_داشتنی_من&
#پارت3
ا.ت ویو
خواستم برم که یهو سوجون دستمو گرفت
*اوا الان که زوده تو به این زودی میخوای ددیو تنها بزاری کوشولو
+ببین منو لبا این داداشتو جمع کن تا لهش نکرد...
حرفم نصفه موند که لیا یکی زد تو صورت سوجون
-ببینم بچه تو خجالت نمیکشی این حرفارو میزنی... ا.ت بریم
*دست ا.تو کشید به طرف خودش... نه خجالت نمیکشم من ا.تو دوست دارم و...
کوک ویو
میخوایم از کافه برم بیرون که دیدم پسری که تو رستوران کار میکنه داره دختر خوشگله رو اذیت میکنه برای همین رفتم یه مشت زدم تو صورتش که پخش زمین شد دست دختررو گرفتم و بردمش بیرون
×خوبی اون باهات چیکار کرد
+ب... بل... بله خو... خو... بم
×اس... متون چیه؟
+ا... ا.ت
×خانم ا.ت نیاز نیست بترسید فقط... ام... میشه شمارتونو... بهم بدید(یا خدا)
+چ... چرا؟!
×اممم هیچی بیخیال
+خ... خب خدا نگهدار
×خواستم حرفی بزنم که یهو دویید رفت خیلی کیوت بود لامصب امیدوارم دوباره بتونم ببینمش هععععی
+لیا: سوجون خوبییییی؟
*بنظرت خوبم
+تقصیر خودت بود چرا اذیتم کردی
-هوففف بیخیال ا.ت بیا بریم خونه بخدا دیگه حوصله ی جرو بحثاتونو ندارم آخرش شما دوتا منو دق میدین
+باشه بریم خداحافظ سوجون عنتر
*خداحافظ ا.ته لجباز
(رسیدن خونه)
+ رفتیم تو خونه خیلی خستهـ بودم... لیا غذا سفارش بدیم من حال ندارم غذا درست کنم
-واییی آره موافقم الان سفارش میدم
(بعد از خوردن غذا)
+من خوابم میاد میرم بخوابم
-منم میرم بخوابم
───────
#پارت3
ا.ت ویو
خواستم برم که یهو سوجون دستمو گرفت
*اوا الان که زوده تو به این زودی میخوای ددیو تنها بزاری کوشولو
+ببین منو لبا این داداشتو جمع کن تا لهش نکرد...
حرفم نصفه موند که لیا یکی زد تو صورت سوجون
-ببینم بچه تو خجالت نمیکشی این حرفارو میزنی... ا.ت بریم
*دست ا.تو کشید به طرف خودش... نه خجالت نمیکشم من ا.تو دوست دارم و...
کوک ویو
میخوایم از کافه برم بیرون که دیدم پسری که تو رستوران کار میکنه داره دختر خوشگله رو اذیت میکنه برای همین رفتم یه مشت زدم تو صورتش که پخش زمین شد دست دختررو گرفتم و بردمش بیرون
×خوبی اون باهات چیکار کرد
+ب... بل... بله خو... خو... بم
×اس... متون چیه؟
+ا... ا.ت
×خانم ا.ت نیاز نیست بترسید فقط... ام... میشه شمارتونو... بهم بدید(یا خدا)
+چ... چرا؟!
×اممم هیچی بیخیال
+خ... خب خدا نگهدار
×خواستم حرفی بزنم که یهو دویید رفت خیلی کیوت بود لامصب امیدوارم دوباره بتونم ببینمش هععععی
+لیا: سوجون خوبییییی؟
*بنظرت خوبم
+تقصیر خودت بود چرا اذیتم کردی
-هوففف بیخیال ا.ت بیا بریم خونه بخدا دیگه حوصله ی جرو بحثاتونو ندارم آخرش شما دوتا منو دق میدین
+باشه بریم خداحافظ سوجون عنتر
*خداحافظ ا.ته لجباز
(رسیدن خونه)
+ رفتیم تو خونه خیلی خستهـ بودم... لیا غذا سفارش بدیم من حال ندارم غذا درست کنم
-واییی آره موافقم الان سفارش میدم
(بعد از خوردن غذا)
+من خوابم میاد میرم بخوابم
-منم میرم بخوابم
───────
۵.۰k
۰۷ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.