پارت ۸
پارت ۸
الان دقیقا ۵ روز گذشته و من دارم هلاک میشم 💀
پسرا هر روز میان و بهم سر میزنن یونگی هم هرروز از بدبختی هاش با پسرا برام تعریف میکنه ولی امروز هیچکس نیومدن پیشم داشتم با گوشیم ور میرفتم که یهو تهیونگ بهم زنگ زد جواب دادم یکم مکث کرد صدای نفس کشیدنش توی گوشی میومد
/ات
+بعله
/پیداش کردم
+چی؟؟
/پیداش کردم مقصد اصلیشو پیدا کردم
+واقعا
/اره الان میدونم خونش کجاست
+راستی اگه اونم هکر داشته باشه اسیر میشیم
/نترس چک کردم هکرش چند سال پیش مرد اونم سعی نکرد یه هکر جدید پیدا کنه
+اوکیه همینجور ردیابیش کن خبری شد به منم بگو
/باشع
الان دقیقا ۵ روز گذشته و من دارم هلاک میشم 💀
پسرا هر روز میان و بهم سر میزنن یونگی هم هرروز از بدبختی هاش با پسرا برام تعریف میکنه ولی امروز هیچکس نیومدن پیشم داشتم با گوشیم ور میرفتم که یهو تهیونگ بهم زنگ زد جواب دادم یکم مکث کرد صدای نفس کشیدنش توی گوشی میومد
/ات
+بعله
/پیداش کردم
+چی؟؟
/پیداش کردم مقصد اصلیشو پیدا کردم
+واقعا
/اره الان میدونم خونش کجاست
+راستی اگه اونم هکر داشته باشه اسیر میشیم
/نترس چک کردم هکرش چند سال پیش مرد اونم سعی نکرد یه هکر جدید پیدا کنه
+اوکیه همینجور ردیابیش کن خبری شد به منم بگو
/باشع
۳.۱k
۳۱ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.