پارت ۹

پارت ۹

(از زبون تهیونگ)
داشت به صفه نمایشگر نگاه میکردم تا ببینم چه نقشه ای تو سر اونیشیاعه روی صوت زدم تا بشنوم چی میگه
»ایندفعه میری جیا رو از کلاسی که الان توش خوابه برام میاری چون میخوام یه درس حسابی بهش بدم خوبه که خانوادشم کشتم ها ها ها (فقط خندش😂)
صداش برام اشنا بود اون با جیا چیکار داره (جیا مثلا همکلاسیه پسرا و ا.ت بود )
/کووووک
&هان؟؟
(کوک از اشپزخونه و تهیونگ از اتاق باهم ارتباط برقرار میکنن😂💔)
/درد...فقط درحال خوردنی بیا ببینم
(کوک اومد اتاق)
&هوووم (با دهن پر)
&پدصگ اون برای ا.ت بود چرا کوفتش کردی الان من چه گوهی بخورم کلی پولشو دادمممم
/حیف شد که کاش دور از دسترس من قرارش میدادی حالا عب نداره براش یچیز درست میکنم ببر بهش بده دیگههه
&پولمو از دماغت میکشم بیرون
&بیا برو تو کونم (اینجا فوشا سانسور نمیشن😂) من پول ندارم بهت بدم
& نگا باز دارم بهش میگم حداقل چس مثقال نمیزاره من برا ا.ت ببرم مثل گاو همرو میخوره :/
&خب حالا کارت چیه( تو همه مکالمشون کوک دهنش پره😂)