رفتیم خونه و من از دل درد ب زور خوابم برد

رفتیم خونه و من از دل درد ب زور خوابم برد

صبح شد

حامیم: نادیا عشقم پاشو
من: سلامم صبح بخیر عزیزم
حامیم: خوبی
من: اره ممنون فقط نگا من بعد میرم جایی مغازه کار دارم میخوام ساعت بخرم
حامیم: الان چ وقت ساعت گرفتنه🤨
من: خب میخوام دیگ😂
حامیم : باش

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
#نادیا
بلند شدم رفتم در مغاره اما ساعت برای حامیم میخواستم نه برای خودم
دوست داشتم چون تازه ازدواج کردیم براش بخرم
اما وقتی داشتم برمیگشتم تصادف کردمو ماشیم بهم زد
زنگ زدن اورژانس و اومدن منو بردن دیگ هیچی نفهمیدم
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
# حامیم
تو خونه نشسته بودم که کیوان زنگ زد

کیوان: داداش کجایییی
حامیم: من خونه چرا؟
کیوان : من برای پا دردم اومدم دکتر دیدم یه خانمی رو اوردن فقط شکل نادیا بود
حامیم: کدوم بیمارستاااانیییی
کیوان هاشمیه
حامیم: اومدم دادا

# حامیم با سرعت حاضر شدم و با ماشین رفتم سمت بیمارستان وقتی رسیدم دیدم کیوان همون جلو نشسته
حامیم: کیوان داداش جان من بگو نادیا کجاست
کیوان: داداش اروم باش الان دکترش میاد


دکتر اومد


حامیم : اقای دکتر حالش خوبه؟
دکتر: متاسفم اما ضربه بدی به مغزش خورده و فراموشی گرفته
اما خوب میشه باید بهش خاطراتتونو نشون بدین و فیلماتونو براش بزارین تا یادش بیاد