آرزو داشتم این بار به تو تکیه کنم

.
آرزو داشتم این بار... به تو تکیه کنم
پیشِ من باشی و بر شانه ی تو گریه کنم
.
پیش من باشی و جز تو، به جهنم برود
اصلا از حافظه ام عالم و آدم برود
.
.
.
آمدم از نفَست کام بگیرم اما...
لحظه ای با لبت آرام بگیرم اما...
.
جای اسمت به سه تا نقطه رسیدم ای وای
در جهانم اثری از تو ندیدم ، ای وای
.
#پویا_جمشیدی
دیدگاه ها (۳)

گاهی خیال میکنم ازمن بریده ای!بهترزمن برای دلت برگزیده ای؟از...

..سالها خاموش بودم سالها ,یک دل مدهوش بودم سالها,ناگهان روح ...

.زندگی آهسته تر من خسته امکوله بار پاره ام را بسته امزخم پای...

..یادمان نیست کجا صحبت بی دردی شد؟اولین بار کجا نوبت نامردی ...

{سناریو شماره 3}

خون آشام عزیز (66)

~حقیقت پنهان~

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط