دلم میخواست بیام بزنم توو دهنت و بهت بگم یه ذره محکم نیست

دلم میخواست بیام بزنم توو دهنت و بهت بگم یه ذره محکم نیستی
و من دلم نمیخواست به دیواری تکیه بدم که سست بودنش یه روزی اوار شه
رو سرم ،به هرحال همیشه دستی برای نجات دادن از زیراوار به سمت ادمی دراز میشه
اما من خیلی وقته به پشتی صندلی هم تکیه نمیدم
گرنه سنگ و ادم که شبیه هم ان،
من ساحل رو دوست داشتم اما خالی شدن زیر پام رو نه:)

#پردیس_صفاری
دیدگاه ها (۱)

عادت کردن خیلی چیز خوبیه!!اینکه وابسته به گوشیت باشی و برای ...

خبر خوب این است که روزی کسی میاید ...در میان روزهای خاکستری ...

خستگی را آغوش تو در میکند وقتی نیستی، اجالتا نارنگی میخوریم....

ﻣﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻡ ﺭﺍﭘﺮ ﺍﺯ ﺭﻧﮓ ﻣﯽ ﮐﻨﻢﭘﺮ ﺍﺯ ﻋﻄﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽﮔﻞ ﻣﯿﺨﺮﻡ ﻧﺎﻥ ﮔﺮﻡ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط