پارت ۲۲
پارت ۲۲
ا.ت:ببینم زخمت رو
جیمین: بازوم رو نشون دادم
ا.ت:بتادین برداشت با دستمال روی دستمال پارچه ای بتادین ریخت و دستمال رو روی زخمم گذاشت
جیمین:زیر لب آخ ی گفت
ا.ت:زخم رو کامل پاک کرد و پانسمان رو برداشت و بازوم رو پانسمان کرد
ا.ت:ببین خوبه سفت نبستم؟
جیمین:نه
جیمین:یک لبخند محو زد و دستمال و الکل برداشت و زخم روی صورتم(کنار چشمش روی استخون گونه زخمی شده بود و البته بالای ابرو)
زخمم رو پاک کرد. چقدر این نزدیکی حس خوبی داشت روی زخم بالای ابروم یک چسب زخم زد.
ا.ت:بفرما وقتی داری از دستت استفاده میکنی مراقب باش حرکتت سریع نباشه چون بازوت خونریزی میکنه
جیمین:چشم و رفتم بیرون و متوجه شدم ا.ت داره زخم روی شکم پیت رو میبنده یکم حسودی کردم ولی جلوی خودم رو گرفتم و رفتم بالا تو اتاق تهیونگ و هردو یک نودل خوردیم و...
ادامه دارد...
ا.ت:ببینم زخمت رو
جیمین: بازوم رو نشون دادم
ا.ت:بتادین برداشت با دستمال روی دستمال پارچه ای بتادین ریخت و دستمال رو روی زخمم گذاشت
جیمین:زیر لب آخ ی گفت
ا.ت:زخم رو کامل پاک کرد و پانسمان رو برداشت و بازوم رو پانسمان کرد
ا.ت:ببین خوبه سفت نبستم؟
جیمین:نه
جیمین:یک لبخند محو زد و دستمال و الکل برداشت و زخم روی صورتم(کنار چشمش روی استخون گونه زخمی شده بود و البته بالای ابرو)
زخمم رو پاک کرد. چقدر این نزدیکی حس خوبی داشت روی زخم بالای ابروم یک چسب زخم زد.
ا.ت:بفرما وقتی داری از دستت استفاده میکنی مراقب باش حرکتت سریع نباشه چون بازوت خونریزی میکنه
جیمین:چشم و رفتم بیرون و متوجه شدم ا.ت داره زخم روی شکم پیت رو میبنده یکم حسودی کردم ولی جلوی خودم رو گرفتم و رفتم بالا تو اتاق تهیونگ و هردو یک نودل خوردیم و...
ادامه دارد...
۴.۱k
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.