part 11
part 11
دنیای موازی
کوکی با بهت گذاشتم روی زمین
ا/ت: حالا کی گفت اووو
همه با ترس داشتن نگام میکردن که پوقی زدم زیر خنده اعضا هم زدن زیر خنده
نامجون : نمیخوام خوشحالی تو نو بگیرم ولی باید بریم الان دیگه میاین بهمون سر بزنن
جیمین تهیونگ جیهوپ یونگی : بریممم
رفتیم بالا جین طنابو بست به نرده ی پله ها بعد طناب و از پنجره پرت کرد پایین
نامجون: بچه بیاین این چراغ قوه ها رو بگیرید هر گروهی یکی داشته باشه آها راستی باید گروهی بریم پایین همون گروه بندی که کردم
همه باهم : باشه
جین : اول منو نامجون میریم بعد یونگی جیهوپ بیان
یونگی و جیهوپ : باشه
نامجون و جین رفتن پایین رسیدن پایین چراغ قوه رو تکون دادن که معنی این بود که سالم رسیدن بعد از نامجون و جین یونگی و جیهوپ رفتن
بالاخره نوبت منو کوکی شد دلهره ی عجیبی توی دلم افتاده بود که من سالم نمیرسم پایین
کوکی : من میرم تو پشت سرم بیا اینجوری هواسم بهت هست
ا/ت : باشه 🙂
کوکی رفت از طناب گرفت از پنجره رفت پایین
کوکی : ا/ت بیا
رفتم جلو طنابو گرفتم دستام میلرزید
از پنجره آویزون شدم و طنابو گرفت
کوکی : حالت خوبه
ا/ت : آ..ا.. اره
کوکی: خوبه بیا بریم
کوکی یکی یکی پاهوشو مزارت روی گره ها و میرفتم من دنبالش میرفتم
یهو صدای پا اومد نکنه..
(& علامت خانومه بود یادتون نره )
&: کجا با این عجله
قلبم وایستاد
کوکی : زود باش بیا
&: دختر جون تو داری اونارو فراری میدی منم تو رو میکشم شاید این پسر عاشق مرد
شروع کرد با چاقو کشیدن به ملافه ملافه ها تکون میخوردن من جیغ میکشیدم
ا/ت: بس کن جیغغغغ بس جیغ
اون زنه همینطوری داشت به کارش ادامه میداد منم هی جیغ میکشید م که ی لحظه احساس کردم دستی دور کمرم حلقه شد
کوکی : بهم اعتماد داری ( دم گوشش گفت )
با حرفش مور مورم شد چجوری اومده بود پشتم
کوکی : بهم اعتماد داری یا نه ( دم گوشش گفت )
ا/ت : دارم
کوکی : پس برگرد دستتو دور گردنم حلقه کن
کاری که گفت انجام دادم قلبم روی هزار بود و مطمئنم کوکی هم صدای قلبمو میشنید
کوکی : اروم باش من اینجام چاگیا
چی گفت گفت چاگیا
نامجون : آماده ای
کوکی : اره
ا/ت: جیغغغغ( جمع بنفش )
نصف ملافه پاره شده بود و هر لحظه امکان داشت با بیوفتیم
جین : حالا
چی داشتن میگفتم با حس اینکه معلقم جیغی کشیدم
حمایت خیلی کم شده لطفا حمایت کنید
دنیای موازی
کوکی با بهت گذاشتم روی زمین
ا/ت: حالا کی گفت اووو
همه با ترس داشتن نگام میکردن که پوقی زدم زیر خنده اعضا هم زدن زیر خنده
نامجون : نمیخوام خوشحالی تو نو بگیرم ولی باید بریم الان دیگه میاین بهمون سر بزنن
جیمین تهیونگ جیهوپ یونگی : بریممم
رفتیم بالا جین طنابو بست به نرده ی پله ها بعد طناب و از پنجره پرت کرد پایین
نامجون: بچه بیاین این چراغ قوه ها رو بگیرید هر گروهی یکی داشته باشه آها راستی باید گروهی بریم پایین همون گروه بندی که کردم
همه باهم : باشه
جین : اول منو نامجون میریم بعد یونگی جیهوپ بیان
یونگی و جیهوپ : باشه
نامجون و جین رفتن پایین رسیدن پایین چراغ قوه رو تکون دادن که معنی این بود که سالم رسیدن بعد از نامجون و جین یونگی و جیهوپ رفتن
بالاخره نوبت منو کوکی شد دلهره ی عجیبی توی دلم افتاده بود که من سالم نمیرسم پایین
کوکی : من میرم تو پشت سرم بیا اینجوری هواسم بهت هست
ا/ت : باشه 🙂
کوکی رفت از طناب گرفت از پنجره رفت پایین
کوکی : ا/ت بیا
رفتم جلو طنابو گرفتم دستام میلرزید
از پنجره آویزون شدم و طنابو گرفت
کوکی : حالت خوبه
ا/ت : آ..ا.. اره
کوکی: خوبه بیا بریم
کوکی یکی یکی پاهوشو مزارت روی گره ها و میرفتم من دنبالش میرفتم
یهو صدای پا اومد نکنه..
(& علامت خانومه بود یادتون نره )
&: کجا با این عجله
قلبم وایستاد
کوکی : زود باش بیا
&: دختر جون تو داری اونارو فراری میدی منم تو رو میکشم شاید این پسر عاشق مرد
شروع کرد با چاقو کشیدن به ملافه ملافه ها تکون میخوردن من جیغ میکشیدم
ا/ت: بس کن جیغغغغ بس جیغ
اون زنه همینطوری داشت به کارش ادامه میداد منم هی جیغ میکشید م که ی لحظه احساس کردم دستی دور کمرم حلقه شد
کوکی : بهم اعتماد داری ( دم گوشش گفت )
با حرفش مور مورم شد چجوری اومده بود پشتم
کوکی : بهم اعتماد داری یا نه ( دم گوشش گفت )
ا/ت : دارم
کوکی : پس برگرد دستتو دور گردنم حلقه کن
کاری که گفت انجام دادم قلبم روی هزار بود و مطمئنم کوکی هم صدای قلبمو میشنید
کوکی : اروم باش من اینجام چاگیا
چی گفت گفت چاگیا
نامجون : آماده ای
کوکی : اره
ا/ت: جیغغغغ( جمع بنفش )
نصف ملافه پاره شده بود و هر لحظه امکان داشت با بیوفتیم
جین : حالا
چی داشتن میگفتم با حس اینکه معلقم جیغی کشیدم
حمایت خیلی کم شده لطفا حمایت کنید
۴.۸k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.