.
.
در محفل خود راه مده همچو منی را
افـــسرده دل ، افسرده کند انجمنی را
ما افسردهدلان ساکن کوی غمُ دردیم
درعشق شکست خوردهلیک توبه نکردیم
پاییز باشد برگ دلم رو به خزان است
افسردگیش در دل ِ عشاق عیان است
در محفل ِ شـــادان نـبود جای غریبان
غــــم بود رفیقــم بخدا ، عیــن ِطبیبان
افسردهدلان را مـــکن دور از این پس
آن را که دل افسره بود دادرسی هست
بی شک همگان در گــرو یــار نشستیم
اما دل ِ افسردهدلان را مــا نشکستیم
(( حضرت مولانـا ))
==========================
در محفل خود راه مده همچو منی را
افـــسرده دل ، افسرده کند انجمنی را
ما افسردهدلان ساکن کوی غمُ دردیم
درعشق شکست خوردهلیک توبه نکردیم
پاییز باشد برگ دلم رو به خزان است
افسردگیش در دل ِ عشاق عیان است
در محفل ِ شـــادان نـبود جای غریبان
غــــم بود رفیقــم بخدا ، عیــن ِطبیبان
افسردهدلان را مـــکن دور از این پس
آن را که دل افسره بود دادرسی هست
بی شک همگان در گــرو یــار نشستیم
اما دل ِ افسردهدلان را مــا نشکستیم
(( حضرت مولانـا ))
==========================
۴.۲k
۲۱ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.