وقتی بهترینش بودی اما اون.....
وقتی بهترینش بودی اما اون.....
P5
÷بچرخ تا بچرخیم کیم نامجون(اروم گفت)
ویو نامی
از اونجا رفتم بیرون رفتم خونه اینقدر خسته بودم با همون لباسا خوابیدم
صب ویو ا.ت
بیدار سدم کارای لازمو کردم و یونیفورمی ک نامی داده بودو پوشیدم چ کیوته(میزارم)
رفتم رستوران ک نامی هم اومد سوجونگم سلام کرد منم سلام کردم
_عشقم بهت گفته بودم با پسرای دیگه نحرفیا
+اما نامی...
_هیش عشقم چ کیوت شدی(جلو سوجونگ بوسیدت)
÷بهت گفته بودم سمتش نرو ببین چ روزیم کرده
+واستا ببینم نامی تو ...
_اره عزیزکم خب اون راشت اذیتت میکرد و منم چشمم نمیتونست ببینه به گاش دادم
_سمت دوست دختر من نپلک
۵ ماه بعد
ویو ا.ت
۵ ماهی میگذره من خیلی به نامی وابسته تر شدم اونم همینطور
سوجونگ جدیدا عجیب شده نامجون خیلی مراقبه اما بازم میترسم
اماده شدم رفتم رستوران
هیچکس نبود فک کنم زود اومدم
+نامیییییییی(بلند)
نامجوناااااااا
یعنی کجاس
_ا.ت
+آه نامجون ترسوندیم چرا چرا اینقدر عص..بی ای؟؟چی چیزی ش شده(لکنت)
نامجون چند تا عکس پرت کرد تو صورتم واستا ببینم اینا عکسای منو جیمینه(داداش ا.ت)نامجون یلحضه صبر کن بزار توضیح بدم
_چیو توضیح بدی ها چیو چبو میخوای بگی اینکه بهم خیانت کردی
ا.ت من عاشقت بودم چرا چراااااا چرا اینکارو کردی عوضیییییییییی(عربده)
ا.ت تو اخراجی گمشو
دیگه هیچوقت سمت من نپلک هیچوقت
+اما نامجون اینا ...
حرفش با سیلی ای ک زد و لبمو پاره کرد قطع شد
پرتم کرد بیرون
با گریه از اونجا تا خونه پیاده رفتم تو بارون هوا سرد بود دماغمو حس نمیکردم
برا چی اون فقط داداشم بود
تصمیممو گرفتم من دیگ چیزی برا از دست ندارم
رسیدم خونه......
منتظر درخواستاتون هستم تک پارتی چند پارتی سناریو هر چی
مرسی حمایت میکنین قشنگا
شرط:۱۴ لایک❤️
بای بای
#وانشات#فیک#نامجون#ارمی#بی_تی_اس
P5
÷بچرخ تا بچرخیم کیم نامجون(اروم گفت)
ویو نامی
از اونجا رفتم بیرون رفتم خونه اینقدر خسته بودم با همون لباسا خوابیدم
صب ویو ا.ت
بیدار سدم کارای لازمو کردم و یونیفورمی ک نامی داده بودو پوشیدم چ کیوته(میزارم)
رفتم رستوران ک نامی هم اومد سوجونگم سلام کرد منم سلام کردم
_عشقم بهت گفته بودم با پسرای دیگه نحرفیا
+اما نامی...
_هیش عشقم چ کیوت شدی(جلو سوجونگ بوسیدت)
÷بهت گفته بودم سمتش نرو ببین چ روزیم کرده
+واستا ببینم نامی تو ...
_اره عزیزکم خب اون راشت اذیتت میکرد و منم چشمم نمیتونست ببینه به گاش دادم
_سمت دوست دختر من نپلک
۵ ماه بعد
ویو ا.ت
۵ ماهی میگذره من خیلی به نامی وابسته تر شدم اونم همینطور
سوجونگ جدیدا عجیب شده نامجون خیلی مراقبه اما بازم میترسم
اماده شدم رفتم رستوران
هیچکس نبود فک کنم زود اومدم
+نامیییییییی(بلند)
نامجوناااااااا
یعنی کجاس
_ا.ت
+آه نامجون ترسوندیم چرا چرا اینقدر عص..بی ای؟؟چی چیزی ش شده(لکنت)
نامجون چند تا عکس پرت کرد تو صورتم واستا ببینم اینا عکسای منو جیمینه(داداش ا.ت)نامجون یلحضه صبر کن بزار توضیح بدم
_چیو توضیح بدی ها چیو چبو میخوای بگی اینکه بهم خیانت کردی
ا.ت من عاشقت بودم چرا چراااااا چرا اینکارو کردی عوضیییییییییی(عربده)
ا.ت تو اخراجی گمشو
دیگه هیچوقت سمت من نپلک هیچوقت
+اما نامجون اینا ...
حرفش با سیلی ای ک زد و لبمو پاره کرد قطع شد
پرتم کرد بیرون
با گریه از اونجا تا خونه پیاده رفتم تو بارون هوا سرد بود دماغمو حس نمیکردم
برا چی اون فقط داداشم بود
تصمیممو گرفتم من دیگ چیزی برا از دست ندارم
رسیدم خونه......
منتظر درخواستاتون هستم تک پارتی چند پارتی سناریو هر چی
مرسی حمایت میکنین قشنگا
شرط:۱۴ لایک❤️
بای بای
#وانشات#فیک#نامجون#ارمی#بی_تی_اس
۷.۰k
۲۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.