نوشتن
نوشتن
آنگاه كه با ساقه تاكی بنویسم
تا كه برخیزم
سبد كاغذم از خوشه انگور پر شده است !
یكبار با سر بلبلی نوشتم
برخاستم ... لیوان دم دستم لبریز از نغمه بود
روزی با بال پروانهای نوشتم
برخاستم ... سر میز و تاقچه پنجرهام
لبریز از گل بنفشه بود
زمانی هم
كه با شاخه گیاه دشت انفال و حلبچه بنویسم
همینكه برخیزم ... میبینم :
اتاقم، خانهام، شهرم، سرزمینم
همه آكنده از جیغ و داد و
از چشم كودكان و
از پستان زنان !
{ شیرکو بی کس }
آنگاه كه با ساقه تاكی بنویسم
تا كه برخیزم
سبد كاغذم از خوشه انگور پر شده است !
یكبار با سر بلبلی نوشتم
برخاستم ... لیوان دم دستم لبریز از نغمه بود
روزی با بال پروانهای نوشتم
برخاستم ... سر میز و تاقچه پنجرهام
لبریز از گل بنفشه بود
زمانی هم
كه با شاخه گیاه دشت انفال و حلبچه بنویسم
همینكه برخیزم ... میبینم :
اتاقم، خانهام، شهرم، سرزمینم
همه آكنده از جیغ و داد و
از چشم كودكان و
از پستان زنان !
{ شیرکو بی کس }
- ۱.۳k
- ۲۴ دی ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط