این روزها

این روزها ...
دلم زود می گیرد ، زود می شکند ...
گاهی هوس می کنم همان بچه ای باشم؛
که وقتی آزارش دادند ؛
چادر مادرش را باز می کرد
و پشتِ توریِ امن و آرامش ، پناه می گرفت...
انگار همه چیز تمام شده بود
انگار دیگر کسی با او کاری نداشت
انگار فرمانِ آتش بس داده بودند ...
من این روزها
برای بی کسی ام آغوشی ندارم
به قدری از دنیا ترسیده ام
که هیچ گوشه ای برایِ دلم امن نیست !
مرا...
به کودکی ام برگردانید ...
جایی که امن ترین سرپناهِ جهان؛
چادرِ مادرم بود !
#تکست_خاص #عاشقانه
دیدگاه ها (۲)

'' گفتی دوستت دارم و پناهم دادی در امن ترین نقطه ی دنیا! '' ...

یک پیاله شعر تازه ، یک وجب دلواپسیزیر قیمت می فروشم ، مشتری ...

والآن أشهد أن حضورك موتوأن غيابك موتان! شهادت می دهم کهبودنت...

تو مثلدلبری های پاییز می مانیآدم نمی داند نگاهت کندیا کوچه ب...

رمان: زخم عشقِ توپـارت اول🙇🏻‍♀️💓︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۫...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط