عشق اجباری

"عشق اجباری "
p,7
.
.
رفتم پایین دیدم همه نشستن و دارن صبحونه میخورن ...‌ رفتم پایین و از سر مجبوری نشستم پیش جونگ کوک ... تقریبا ۲ مین گذشته بود و بین هممون سکوت بود ‌..... داشتم با پنکیک های روبه روم بازی می‌کردم که یو گوشی جونگ کوک زنگ خورد .....
*مکالمه ی جونگ کوک *
کوک : بگو ..
............
کوک : چی! پس شما حرومزاره ها چیکار میکردین تا حالا ...
.............
کوک : تا ۱۵ دیقه ی دیگه اونجام ....
.............
*پایان مکالمه*
ا/ت : چیزی شده ؟
کوک : بلند شین جانگ شین به باند حمله کرده ....
( ا/ت هم بلد میشه که بیا )
کوک : تو کجا ؟!
ا/ت : منم میخام بیام ...
جیمین : نخیرم خیلی خطرناکه ..
تهیونگ : راست میگه .. جانگ شین آدمی نیس که بخاد شوخی کنه ..
نفسی کلافه کشیدم که پسرا رفتن آماده شدن .....
تهیونگ و جونگ کوک رفتن از عمارت بیرون ولی جیمین هنوز تو خونه بود ...
ا/ت :جیمنین ... چیزی شده ؟؟
جیمین : ا/ت نگرانم ....
ا/ت : نگران چی ؟
جیمین : نگران این که جونگ کوک بهت آسیب بزنه .... آخه میدونی .. من .. من ...
با داد جونگ کوک حرف جیمین قطع شد
کوک : جیمین کودوم گوری هستی تووو( داد )
جیمین آروم اومد سمتم و بوسه ای روی گونم گذاشت .... تو شوک بودم که فهمیدم داره میره... دستشو کشیدم و رفتم تو بغلش ...
ا/ت : مواظب خودت باش جوجه کوچولو !
جمین : چشم پرنسس( خنده )
از بغلش اومدم بیرون و رفتم سمت در از در خارج شد...........
.
.
.
اینم پارت ۷ گوگولیا 🥲🎀🐾
دیدگاه ها (۴)

بچه ها امروز سعیمو میکنم ۳ پارت بزارم💗😊

عشق اجباری " p,8..۴ ساعت از وقتی رفتن میگذره ... ساعت ۱۲ شده...

"عشق اجباری " p,6.. بعد از دو مین که چشم تو چشم بودیم و بدن ...

استری کیدز دارن آلبوم جدید میدننن😭🛐

"سرنوشت " p,38...یهو .... ا/ت رو بغل کرد و پیشونیشو بوسید .....

قلب یخیپارت ۱۰از زبان ا/ت:غذامون تموم شد منم میخواستم برم دس...

Forest Vampire 2 ( Bloody Return)خون آشام جنگل 2 (بازگشت خون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط