بیگانه قسمت ۱۰پارت پنجم
او رز رسید اخجون امروز روز م دیگه خوبه چون رز میبینم😭😃🥺.
#=سلام🥺
π=....😒😤
#=چی شده😧☹️
π=یعنی تو نمی دونی😒😑😡
از زبان کوک
دیدم داره میاد تو خیلی عصبی تا الان رز اصلا ندیدم واقعا چه ش بود ولی به رو خودم نیاوردم با لبخند سلامش کرد ولی...... یعنی قضیه رو فهمیده🥺😭
#=باور کن من می خواستم بهت بگم
π=خیلی دروغگو یی
#=رز 🥺😑
π=دیگه نمی خوامت ببینمت فهمیدی ازت متنفرم گیون جونگ کوک.
#دیدم داره رو به در میره دسشو گرفتم
#=تو هیچ جا نمیری
π=تو نمی تونی به من بگی کجا برم کجا نرم ولم کن 🥺😒😡
باگریهکردن داشت باهام حرف میزد نمی تونستم رز اینطوری ببینم باید ارومش میکردم حالش اصلا خوب نبود با ماشین خودشم آمده بود حالش در حدی بود که واقعا نمی تونستم تنها اونم با ماشین خودش بفرستمش
#=باشه رز من دروغ گفتم من اشتباه کردم ازم متنفر باش ولی نرو حالت اصلا خوب نیست
π=ازت متنفرم من نمی خوام آدم دورغ گویی مثل تو نگرانم باشه😭😤😡
#=رز همین که گفتم از اینجا نمیری
روبه شو بر گردوند که بره که به طرف مخالف در حولش دادم
افتاد زمین
π=آخ
#=هی رززز حالت خوبه
(اول حولش مید بعد میگه حالت خوبه😂🥺),از زبان کوک به نویسنده)(تو داری داستان و مینویسی به من چه😒😂)خودم(حالا هر
چی)🥺😂خدا شفا نمیده
#=هی حالت خوبه
π=آه اره خوبم برو اونور
#=نمی زارم بری
π=برووو.اونور
#=نمی زارم بری
π=منو عصبی نکن میگم برو اونور باداد
#=........
#=بشین ( با حالت خیلی جدی )
π=فک کنی بشینم چیزی عوض میشه نه نمیشه
از زبون رز منو نشوند رو مبل نشست جلوم
#=ببین رز میدونم خواستم بهت نگم ازت پنهون کنم چون دوست نداشتم از دستت بدم خواستم فک کنی اون بچه مال ماست به خاطر همین ازت خواستگاری کردم اونم تو اون موفقیتی که داشتی
π=حق نداشتید ازم پنهان کنی چطور تونستی😭😡🥺
#=رز اروم باش
π=......😭
#=لطفا
π=نمی تونم کوک
از زبان کوک
آخ این دختر چقد لجبازه اصلا آروم نمیشه رفتم بغلش کردم سرشو گذاشتم زیر چونم و سفت بغلش کردم چرا رز باید همچین اتفاقی برای منو تو بیوفته چرا من نمیخوام هیچی توروازم جدا کنه هیچی ونمی تونه این کار و بکنه
π=😭😭😭😭
#=دیگه گریه نکن باشه
π=نمی تونم کوک نمیتونم چرا باید همچین اتفاقی برا من بیوفته آه کوک 😭😭😭🥺
#= هووووف
آروم شد دیگه صدا گریهش نمی یومد ضربان قلب بش خیلی بالا بود آخ رز میدونم چه حسی داری 🥺🥺🥺🥺🥺 از بغلم آمد بیرون
π=باید به ته بگم
#=بگم نه بگیم
π=تو نه من بهش میگم هنو یادم نرفته که تو بهم نگفتی😒🥺 ازم این ماجرا رو پنهون کردی
#=هرچی میخوای بهم بگی بگو برام مهم نیست مهم اینه باید بیام باهات پیشت باشم
π=بزار این مسئله رو خودم حل کنم الآنم باید برم
#=باشه برو🥺
π=...🥺😒
رز رفت
#=صدای زنگ گوشی بوققق بوقققق ب.........ووو.....قققق
:)=الو سلام جونگ کوک چطوری
#=سلام هیونگ خوب نیستم
:)=🥺 چرا
#=رز همچیو فهمید
:)= وای نه😑😧☹️🥺😔🧐
#= گفت میرم تا همچیو به ته بگم هر چی بهش گفتم نه نرو نکن گوش نکرد..
:)=بیا اونجا خونه ته
#=سلام🥺
π=....😒😤
#=چی شده😧☹️
π=یعنی تو نمی دونی😒😑😡
از زبان کوک
دیدم داره میاد تو خیلی عصبی تا الان رز اصلا ندیدم واقعا چه ش بود ولی به رو خودم نیاوردم با لبخند سلامش کرد ولی...... یعنی قضیه رو فهمیده🥺😭
#=باور کن من می خواستم بهت بگم
π=خیلی دروغگو یی
#=رز 🥺😑
π=دیگه نمی خوامت ببینمت فهمیدی ازت متنفرم گیون جونگ کوک.
#دیدم داره رو به در میره دسشو گرفتم
#=تو هیچ جا نمیری
π=تو نمی تونی به من بگی کجا برم کجا نرم ولم کن 🥺😒😡
باگریهکردن داشت باهام حرف میزد نمی تونستم رز اینطوری ببینم باید ارومش میکردم حالش اصلا خوب نبود با ماشین خودشم آمده بود حالش در حدی بود که واقعا نمی تونستم تنها اونم با ماشین خودش بفرستمش
#=باشه رز من دروغ گفتم من اشتباه کردم ازم متنفر باش ولی نرو حالت اصلا خوب نیست
π=ازت متنفرم من نمی خوام آدم دورغ گویی مثل تو نگرانم باشه😭😤😡
#=رز همین که گفتم از اینجا نمیری
روبه شو بر گردوند که بره که به طرف مخالف در حولش دادم
افتاد زمین
π=آخ
#=هی رززز حالت خوبه
(اول حولش مید بعد میگه حالت خوبه😂🥺),از زبان کوک به نویسنده)(تو داری داستان و مینویسی به من چه😒😂)خودم(حالا هر
چی)🥺😂خدا شفا نمیده
#=هی حالت خوبه
π=آه اره خوبم برو اونور
#=نمی زارم بری
π=برووو.اونور
#=نمی زارم بری
π=منو عصبی نکن میگم برو اونور باداد
#=........
#=بشین ( با حالت خیلی جدی )
π=فک کنی بشینم چیزی عوض میشه نه نمیشه
از زبون رز منو نشوند رو مبل نشست جلوم
#=ببین رز میدونم خواستم بهت نگم ازت پنهون کنم چون دوست نداشتم از دستت بدم خواستم فک کنی اون بچه مال ماست به خاطر همین ازت خواستگاری کردم اونم تو اون موفقیتی که داشتی
π=حق نداشتید ازم پنهان کنی چطور تونستی😭😡🥺
#=رز اروم باش
π=......😭
#=لطفا
π=نمی تونم کوک
از زبان کوک
آخ این دختر چقد لجبازه اصلا آروم نمیشه رفتم بغلش کردم سرشو گذاشتم زیر چونم و سفت بغلش کردم چرا رز باید همچین اتفاقی برای منو تو بیوفته چرا من نمیخوام هیچی توروازم جدا کنه هیچی ونمی تونه این کار و بکنه
π=😭😭😭😭
#=دیگه گریه نکن باشه
π=نمی تونم کوک نمیتونم چرا باید همچین اتفاقی برا من بیوفته آه کوک 😭😭😭🥺
#= هووووف
آروم شد دیگه صدا گریهش نمی یومد ضربان قلب بش خیلی بالا بود آخ رز میدونم چه حسی داری 🥺🥺🥺🥺🥺 از بغلم آمد بیرون
π=باید به ته بگم
#=بگم نه بگیم
π=تو نه من بهش میگم هنو یادم نرفته که تو بهم نگفتی😒🥺 ازم این ماجرا رو پنهون کردی
#=هرچی میخوای بهم بگی بگو برام مهم نیست مهم اینه باید بیام باهات پیشت باشم
π=بزار این مسئله رو خودم حل کنم الآنم باید برم
#=باشه برو🥺
π=...🥺😒
رز رفت
#=صدای زنگ گوشی بوققق بوقققق ب.........ووو.....قققق
:)=الو سلام جونگ کوک چطوری
#=سلام هیونگ خوب نیستم
:)=🥺 چرا
#=رز همچیو فهمید
:)= وای نه😑😧☹️🥺😔🧐
#= گفت میرم تا همچیو به ته بگم هر چی بهش گفتم نه نرو نکن گوش نکرد..
:)=بیا اونجا خونه ته
۴.۳k
۰۵ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.