بیگانه قسمت ۱۰پارت ششم
از زبان رز داشتم میرفتم سمت خونه ته حالم اصلا خوب نبود یه ذره ماشینوز دم کنار هنوز وقت داشتم داشتم به این فکر میکردم که چه جوری به ته بگم راه افتادم رفتم سمتضض خونه تهیونگ رسید یهو ماشین جیمین جلو م پارک کرد😤😒🧐😧😧😑
آمد پایین
:)=کجا داری میری
π=.......
:)=بهت گفتم کجا داریییی میریییسیی باداد
π=دارم میرم به تهیونگ همه چیو بگم اون باید بدونه
#=فک کردی اگه بدونه ولت میکنه
π=برام مهم نیست
کوک هم رسید
π=این چرا اینجاست
:)=این آمده تا تو تنها نباشی
یه چشم غوره رفتم از کنار کوک رد شدم رفت با سمت آسانسور آسانسور آمد پایین سوارش شدم زدم طبقه ۴ تو آسانسور با استرس وایستاده بودم که یدفه آسانسور وایساده لامپ خاش خاموش (رز فوبیای آسانسور داره) شد .....
π=چرا آسانسور خاموش شد محکم به در میزدم ولی هیچکی جواب نمید زنگ و میزدم با مشت میزدم ولی اصلا کسی جواب نمیداد
از زبان کوک
#= جیمین چرا آسانسور خاموش وای نه جیمین رز
هر دو مون به سمت در آسانسور
:)=نگهبان نگگگهبان
حدود دو دقیقه گذشت ولی نگهبان هم نتونست در و باز کنه
زنگ زدیم آتش نشانی
از زبان رز داشتم محکم به در میزدم که صدای کوک و شنیدم رز حالت خوبه ولی جوابشو ندادم اینقدر از دست ش ناراحت بودم که نمی خواستم جوابشو بدم تنفس اونجا سخت بود هوا گرم بود حالم بد شد ولی اهمیت ندادم منتظر موندم تا نجاتم بدن که یهو آسانسور تکون خورد جیغغغغغغغغغغغغغغغ
آسانسور که جولو دیوار بود یه نمه رفت پایین وا اینقدر رفت که رسید به جلو در طبقه هم کف
#=رز لطفا حرف بزن رز رزززز
که یهو صدای گریه آو مد
از زبان رز دیگه تاقت نیاوردم میترسید م هی خدا من ترس از آسانسور فقط دارم آه چرا تو آسانسور باید منو گیر بندازی اونم تو همچین روزی ....
π=کوک کمک
#=نگران نباش الان نجات پیدا میکنی
π=اهههههههههههه😭😭😭
#=آه لعنت پس چرا نمیان
علامت نگهبان ﷼
﷼=آتش نشانی ماشین اضافه ندارد که بفرسته
#=چی آه کره جنوبی آتش نشانی داره کشورهای دیگه هم آتش نشانی دارن
:)=.....
#=زنگ بزن بچه ها بیان
:)=چی چی داری میگی
#=بهت که گفتم زنگ بزن بگو بیان سریععععع
آمد پایین
:)=کجا داری میری
π=.......
:)=بهت گفتم کجا داریییی میریییسیی باداد
π=دارم میرم به تهیونگ همه چیو بگم اون باید بدونه
#=فک کردی اگه بدونه ولت میکنه
π=برام مهم نیست
کوک هم رسید
π=این چرا اینجاست
:)=این آمده تا تو تنها نباشی
یه چشم غوره رفتم از کنار کوک رد شدم رفت با سمت آسانسور آسانسور آمد پایین سوارش شدم زدم طبقه ۴ تو آسانسور با استرس وایستاده بودم که یدفه آسانسور وایساده لامپ خاش خاموش (رز فوبیای آسانسور داره) شد .....
π=چرا آسانسور خاموش شد محکم به در میزدم ولی هیچکی جواب نمید زنگ و میزدم با مشت میزدم ولی اصلا کسی جواب نمیداد
از زبان کوک
#= جیمین چرا آسانسور خاموش وای نه جیمین رز
هر دو مون به سمت در آسانسور
:)=نگهبان نگگگهبان
حدود دو دقیقه گذشت ولی نگهبان هم نتونست در و باز کنه
زنگ زدیم آتش نشانی
از زبان رز داشتم محکم به در میزدم که صدای کوک و شنیدم رز حالت خوبه ولی جوابشو ندادم اینقدر از دست ش ناراحت بودم که نمی خواستم جوابشو بدم تنفس اونجا سخت بود هوا گرم بود حالم بد شد ولی اهمیت ندادم منتظر موندم تا نجاتم بدن که یهو آسانسور تکون خورد جیغغغغغغغغغغغغغغغ
آسانسور که جولو دیوار بود یه نمه رفت پایین وا اینقدر رفت که رسید به جلو در طبقه هم کف
#=رز لطفا حرف بزن رز رزززز
که یهو صدای گریه آو مد
از زبان رز دیگه تاقت نیاوردم میترسید م هی خدا من ترس از آسانسور فقط دارم آه چرا تو آسانسور باید منو گیر بندازی اونم تو همچین روزی ....
π=کوک کمک
#=نگران نباش الان نجات پیدا میکنی
π=اهههههههههههه😭😭😭
#=آه لعنت پس چرا نمیان
علامت نگهبان ﷼
﷼=آتش نشانی ماشین اضافه ندارد که بفرسته
#=چی آه کره جنوبی آتش نشانی داره کشورهای دیگه هم آتش نشانی دارن
:)=.....
#=زنگ بزن بچه ها بیان
:)=چی چی داری میگی
#=بهت که گفتم زنگ بزن بگو بیان سریععععع
۳.۶k
۰۵ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.