W̸i̸t̸h̸o̸u̸t̸ y̸o̸u̸//
W̸i̸t̸h̸o̸u̸t̸ y̸o̸u̸//
_________________________________
یوری-یاااا چقدر شلوغه!!
سنا - چه عجب اومدی!!,
یوری- بهتر نبود بگی سلام؟؟
سنا - بزار فکر کنم .....
سنا - با صدای بلند - ننننههههههههه!!
یوری- ایشششش روانی !
یونا- یااااا چرا انقدر دیر کردی؟؟
یوری- اومدم دیگهه!!
(دال با صدای بلند )
خخخببب وقت رقص دونفرس همه دو به دو شید !!
یوری - هیچ کس نخواست با من برقصه...
خیلی ناراحت شدم برای همین رفتم روی صندلی نشستم سرم پایین بود که دیدم...
یکی دستم گرفت و بلندم کرد.
تهیونگ بود...
تهیونگ - با من میرقصی؟
یوری - اممم ....آ...ر...آره
( آهنگ پلی شد)
تهیونگ دستش حلقه کرد دور کمرم و با اون یکی دستش دستم گرفت و آروم آروم شروع به رقصیدن کردیم.
(۱۵دقیقه بعد)
آهنگ تموم شد ...
یوری - ممنون!
تهیونگ -☺️
صدای رعد و برق انگار میخواد بارون بیاد!
(دال- با میکروفون )
خب خب امروز میخوام به یه دختر اعتراف کنم کسی که منو عاشق خودش کرد.
و دیوونه شدم به خاطرش...
کسی نیست جززززززززز........یووووریییییی!!!
تهیونگ سریع دویید سمت درو و خارج شد .
منم با پیرهن دوییدم دنبالش بارون خیلی شدید بود و خیلی سردم بود .
بارون کل تنم خیس کرده بود .
یوری با فریاد- مننننننن عاااااااااشششششششقتممم!!
تهیونگ یه لحظه وایساد ولی دوباره به راهش ادامه داد ...
یوری با فریاد- م...ن..م....منننن.....مننننننن بدون توو
نمیتونمممممممممممممممممم......
تهیونگ دویید سمتم.......
___________________________________
خب اینم از این پارت شرمنده به خاطر تاخیر
🪐⚰️:))
_________________________________
یوری-یاااا چقدر شلوغه!!
سنا - چه عجب اومدی!!,
یوری- بهتر نبود بگی سلام؟؟
سنا - بزار فکر کنم .....
سنا - با صدای بلند - ننننههههههههه!!
یوری- ایشششش روانی !
یونا- یااااا چرا انقدر دیر کردی؟؟
یوری- اومدم دیگهه!!
(دال با صدای بلند )
خخخببب وقت رقص دونفرس همه دو به دو شید !!
یوری - هیچ کس نخواست با من برقصه...
خیلی ناراحت شدم برای همین رفتم روی صندلی نشستم سرم پایین بود که دیدم...
یکی دستم گرفت و بلندم کرد.
تهیونگ بود...
تهیونگ - با من میرقصی؟
یوری - اممم ....آ...ر...آره
( آهنگ پلی شد)
تهیونگ دستش حلقه کرد دور کمرم و با اون یکی دستش دستم گرفت و آروم آروم شروع به رقصیدن کردیم.
(۱۵دقیقه بعد)
آهنگ تموم شد ...
یوری - ممنون!
تهیونگ -☺️
صدای رعد و برق انگار میخواد بارون بیاد!
(دال- با میکروفون )
خب خب امروز میخوام به یه دختر اعتراف کنم کسی که منو عاشق خودش کرد.
و دیوونه شدم به خاطرش...
کسی نیست جززززززززز........یووووریییییی!!!
تهیونگ سریع دویید سمت درو و خارج شد .
منم با پیرهن دوییدم دنبالش بارون خیلی شدید بود و خیلی سردم بود .
بارون کل تنم خیس کرده بود .
یوری با فریاد- مننننننن عاااااااااشششششششقتممم!!
تهیونگ یه لحظه وایساد ولی دوباره به راهش ادامه داد ...
یوری با فریاد- م...ن..م....منننن.....مننننننن بدون توو
نمیتونمممممممممممممممممم......
تهیونگ دویید سمتم.......
___________________________________
خب اینم از این پارت شرمنده به خاطر تاخیر
🪐⚰️:))
۲.۰k
۲۳ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.