چته نیلی بودی دیگه
#𝑳𝑶𝑽𝑬_𝑴𝒀_𝑻𝑬𝑨𝑪𝑯𝑬𝑹
𝒑𝒂𝒓𝒕 ⁴
_چته؟! نیلی بودی دیگه؟!
نیلی: بله استاد
_این همه شلوغ بازی واسه چیه چرا دست جیمین رو میکشیدی؟!
نیلی: خب یه مسئله خصوصی..
_مسئله خصوصی؟! هر چی که هست انگار جیمین و رفیقاش علاقه ای به این موضوع ندارن درست میگم؟!
*@بله
•خب مسئله حل شد بچه ها بیاین بریم.
*@چشم.ممنون استاد مین و...
^کیم نامجون هستم.
ممنون استاد کیم
بچه ها به سمت کافه تریا رفتن
•این کی بود جیمینا؟!
@خواستگار...
همینطور در حال حرف زدن بودن که یونگی و نامجون وارد شدن. نامجون کنار جین نشست و یونکی کنار جیمین.
•اوههه استاد مین و استاد کیم
_با این کوچولو ها صمیمی ای؟!
@ما سه تا از بهترین دوستا و حرص دهنده ترین دوستاشیم.
•مخصوصاً جیمین که سر کلاس واسم موشک پرت کرد و گفت شماره میدی خوشگله(چشم غره ای رفت)
_فکر میکردم از آروم ترین دانش آموزام باشی.
@کیییی این...؟!! این آروم نشون میده ولی خیلی شیطونه.
شما چرا تو بخش مخصوص نمیشینین؟!
^خواستیم پیش استاد جین بشینیم.
_خب وضعیت درسی کدوم یکی از دانش آموزای کلتس بهتره؟!
جین و جونگکوک و تهیونگ به جیمین اشاره کردن...
خب نه در اون حد ولی از بقیه بچه ها بهترم.
_ببین وضع بچه های کلاستون چیه 😹.
استاد مین شما چند سالتونه البته فضولیه منو ببخشید.
_26 سالم..
حرف یونگی به نگاه کردن به چشمای جیمین قطع شد و ناخوداگاه گفت
_فیس کوچولو دستای کوچولو.. شبیه جوجه ها میمونی.
با این حرف یونگی گونه هتی پر جیمین قرمز شدن و باعث خجالتش شد.
یکم بیشتر به چشمای جیمین دقت کرد فک جیمین رو گرفت و به سمت خودش برگردوند
_چشم سمت چپت چرا...؟!
جیمین نزاشت حرفشو ادامه بده و دستی به چشمش کشید.
عاااا این واسه بچگیه خورد به لبه...
@خورد به لبه توالت... و 8 تا بخیه خورد.
^(دهانش باز است) جدی؟!
البته بچه بود خیلی چیز ازش یادم نیست.
_آهههه
شروع کردن به خوردن غذا و وسطاش باهم یکم حرف میزدن زنگ خورد این زنگ با نامجون کلاس داشتن
کلاس انگلیسی و جیمین انگلیسیش فول بود البته هز سه تاشون
نامجون اومد تو کلاس و خودشو معرفی کرد و شروع کرد به درس دادن همینطوری داشتن حرف میزدن و بحث میکردن که مدیر وارد کلاس شد. و.....
مدیر: جیمینا
...................
بابت غلط املایی توی هر فیک ببخشید چون خیلی تند مینویسم از دستم در میره دیگه شرمندم😔😊
𝒑𝒂𝒓𝒕 ⁴
_چته؟! نیلی بودی دیگه؟!
نیلی: بله استاد
_این همه شلوغ بازی واسه چیه چرا دست جیمین رو میکشیدی؟!
نیلی: خب یه مسئله خصوصی..
_مسئله خصوصی؟! هر چی که هست انگار جیمین و رفیقاش علاقه ای به این موضوع ندارن درست میگم؟!
*@بله
•خب مسئله حل شد بچه ها بیاین بریم.
*@چشم.ممنون استاد مین و...
^کیم نامجون هستم.
ممنون استاد کیم
بچه ها به سمت کافه تریا رفتن
•این کی بود جیمینا؟!
@خواستگار...
همینطور در حال حرف زدن بودن که یونگی و نامجون وارد شدن. نامجون کنار جین نشست و یونکی کنار جیمین.
•اوههه استاد مین و استاد کیم
_با این کوچولو ها صمیمی ای؟!
@ما سه تا از بهترین دوستا و حرص دهنده ترین دوستاشیم.
•مخصوصاً جیمین که سر کلاس واسم موشک پرت کرد و گفت شماره میدی خوشگله(چشم غره ای رفت)
_فکر میکردم از آروم ترین دانش آموزام باشی.
@کیییی این...؟!! این آروم نشون میده ولی خیلی شیطونه.
شما چرا تو بخش مخصوص نمیشینین؟!
^خواستیم پیش استاد جین بشینیم.
_خب وضعیت درسی کدوم یکی از دانش آموزای کلتس بهتره؟!
جین و جونگکوک و تهیونگ به جیمین اشاره کردن...
خب نه در اون حد ولی از بقیه بچه ها بهترم.
_ببین وضع بچه های کلاستون چیه 😹.
استاد مین شما چند سالتونه البته فضولیه منو ببخشید.
_26 سالم..
حرف یونگی به نگاه کردن به چشمای جیمین قطع شد و ناخوداگاه گفت
_فیس کوچولو دستای کوچولو.. شبیه جوجه ها میمونی.
با این حرف یونگی گونه هتی پر جیمین قرمز شدن و باعث خجالتش شد.
یکم بیشتر به چشمای جیمین دقت کرد فک جیمین رو گرفت و به سمت خودش برگردوند
_چشم سمت چپت چرا...؟!
جیمین نزاشت حرفشو ادامه بده و دستی به چشمش کشید.
عاااا این واسه بچگیه خورد به لبه...
@خورد به لبه توالت... و 8 تا بخیه خورد.
^(دهانش باز است) جدی؟!
البته بچه بود خیلی چیز ازش یادم نیست.
_آهههه
شروع کردن به خوردن غذا و وسطاش باهم یکم حرف میزدن زنگ خورد این زنگ با نامجون کلاس داشتن
کلاس انگلیسی و جیمین انگلیسیش فول بود البته هز سه تاشون
نامجون اومد تو کلاس و خودشو معرفی کرد و شروع کرد به درس دادن همینطوری داشتن حرف میزدن و بحث میکردن که مدیر وارد کلاس شد. و.....
مدیر: جیمینا
...................
بابت غلط املایی توی هر فیک ببخشید چون خیلی تند مینویسم از دستم در میره دیگه شرمندم😔😊
- ۳.۰k
- ۲۶ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط