ز شرم او نگاهم دست و پا گم کرد چون طفلی

ز شرم او نگاهم دست و پا گم کرد چون طفلی
که چشمش وقت گل چیدن به چشم باغبان افتد

#صائب_تبریزی
دیدگاه ها (۲)

بنام خالق زیباییها

من آن ابرم که می خواهد ببارددل تنگم هوای گریه دارددل تنگم غر...

‌ زِ عشقت بندبندِ این دل دیوانه می لرزد خرابم می کنی اما !خ...

.ای فلڪ چند ز بیداد تو بینم آزارمن خود آزرده دلم، با دل خویش...

چون كليم الله، نعلين دو عالم خلع كن تا ز رود نیل ، ساغر بخشد...

وفا زورِ تحمل حقیقت دیگری ست.و تنها آنان که تاب حقیقت دارند ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط