پارت اخر رمان ایدل من
پارت اخر رمان ایدل من:
که یهو ات و بلند کرد و بردش تو اتاق
-: لباساتو درار
+: نه تو رو خدا دیگه نه
جیهوپ دید ات از دستورش نا فرمانی میکنه خودش دست بکار میشه و شروع میکنه به کندن لباساش بعد از اینکه کاملا لختش میکنه شروع میکنه به مارک گذاشتن روی گردن ات.
بعدش میره پایین و پاینن تر تا اینکه به هسته میرسه زبونشو میکنه توش و شروع میکنه به چرخوندن توش تا اینکه ابش میاد و هوبی میخورش
-: خوشمزه است مممم
بعد زبونشو ازش میکشه بیرون بجاش دیکشو میکنه توش و شرثع میکنه به گا**ییدن محکمش
+: اههه ددی اروم
هوبی تند تر میکنه حرکاتشو
1.2.3.4.5.6....
و بله محکم میگاش بعد از تموم شدنش میبرش حموم و دلشو ماساژ میده
ویو هفته ی بعد
جیهوپ رفت دنبال ات تا با هم برن تالار جیهوپ وایمیسه در ارایشگاه تا اینکه ات اومد
جیهوپ محو زیبایی ات شده بود
-: واووو این دختر منه پرنسس کوچولوی من
+: اوممم هوبی من خیلی خوشتیپ شدی مای کینگ
-: تو خیلی زیباتری
هوبی در ماشین و باز میکنه و ات و سوار ماشین میشه و درو میبنده بعد خوذش سوار میشه.
بعد از دق دیقه میرسن به تالار وارد تالار که میشن همه جیغ میزنن...
میرن میشینن رو صندلی هاشون همه اعشا نیان تبریک میگن
نامجون: زن داداش امیدوارم خوشبخت بشین البته عمشب و باید درد زیادی بکشی😈
جین: داداش و زن داداش خوشبخت شید و زود بچه دار شید
شوگا: داداش خوبم تمام این مدت کنارم بودی لطفا از زن داداشخوب مراقبت کن
وی: امیدوارم زندگی خوبی داشته باشید
جونگکوک: خوب باشید و تمام عمرتون و با خوشی کنار هم باشید
جیمین: مراقب خودتون باشید و شب های خوبی داشته باشید😈
ویو بعد از عروسی
ات داره لباسشو عوض میکنه که یهو جیهوپ میره تو اتاق
-: خوبه که اماده ای
میره سمت ات و روی تخت درازش میکنه و شرع میکنه به مارک گذاشتن و بعد میره یکی از سی**نه های ات میکنه دهن و میمکه بعد از کلی کار میره دیکشو تنظیم میکنه و بعد واردش میکنه
1.2.3.4.5....
بعد از چند سال صاحب دو تا فرزند پسر و یک دختر میشن
پایان 😄
نویسنده: GHP
که یهو ات و بلند کرد و بردش تو اتاق
-: لباساتو درار
+: نه تو رو خدا دیگه نه
جیهوپ دید ات از دستورش نا فرمانی میکنه خودش دست بکار میشه و شروع میکنه به کندن لباساش بعد از اینکه کاملا لختش میکنه شروع میکنه به مارک گذاشتن روی گردن ات.
بعدش میره پایین و پاینن تر تا اینکه به هسته میرسه زبونشو میکنه توش و شروع میکنه به چرخوندن توش تا اینکه ابش میاد و هوبی میخورش
-: خوشمزه است مممم
بعد زبونشو ازش میکشه بیرون بجاش دیکشو میکنه توش و شرثع میکنه به گا**ییدن محکمش
+: اههه ددی اروم
هوبی تند تر میکنه حرکاتشو
1.2.3.4.5.6....
و بله محکم میگاش بعد از تموم شدنش میبرش حموم و دلشو ماساژ میده
ویو هفته ی بعد
جیهوپ رفت دنبال ات تا با هم برن تالار جیهوپ وایمیسه در ارایشگاه تا اینکه ات اومد
جیهوپ محو زیبایی ات شده بود
-: واووو این دختر منه پرنسس کوچولوی من
+: اوممم هوبی من خیلی خوشتیپ شدی مای کینگ
-: تو خیلی زیباتری
هوبی در ماشین و باز میکنه و ات و سوار ماشین میشه و درو میبنده بعد خوذش سوار میشه.
بعد از دق دیقه میرسن به تالار وارد تالار که میشن همه جیغ میزنن...
میرن میشینن رو صندلی هاشون همه اعشا نیان تبریک میگن
نامجون: زن داداش امیدوارم خوشبخت بشین البته عمشب و باید درد زیادی بکشی😈
جین: داداش و زن داداش خوشبخت شید و زود بچه دار شید
شوگا: داداش خوبم تمام این مدت کنارم بودی لطفا از زن داداشخوب مراقبت کن
وی: امیدوارم زندگی خوبی داشته باشید
جونگکوک: خوب باشید و تمام عمرتون و با خوشی کنار هم باشید
جیمین: مراقب خودتون باشید و شب های خوبی داشته باشید😈
ویو بعد از عروسی
ات داره لباسشو عوض میکنه که یهو جیهوپ میره تو اتاق
-: خوبه که اماده ای
میره سمت ات و روی تخت درازش میکنه و شرع میکنه به مارک گذاشتن و بعد میره یکی از سی**نه های ات میکنه دهن و میمکه بعد از کلی کار میره دیکشو تنظیم میکنه و بعد واردش میکنه
1.2.3.4.5....
بعد از چند سال صاحب دو تا فرزند پسر و یک دختر میشن
پایان 😄
نویسنده: GHP
- ۲.۲k
- ۰۴ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط