شد قلم همراز قلبم هر ورق هم صحبتم
شد قلم همراز قلبم هر ورق هم صحبتم
همدلی دیگر ندارم دائما در حسرتم
خانه ام خالی ز محرم کوچه ها ناآشنا
بین مردم هستم اما سایه ای در غربتم
حرف دل با کس نگویم چون ندیدم همدلی
ناتوان از حس گفتن میخزم در عزلتم
در هراس از طعن مردم میگریزم از همه
گر چه این خلوت نشینی کم نکرد از وحشتم
شد قلم همراز قلبم دفترم شد همزبان
بار تنهایی کشیدم گوشه ای در خلوتم
همدلی دیگر ندارم دائما در حسرتم
خانه ام خالی ز محرم کوچه ها ناآشنا
بین مردم هستم اما سایه ای در غربتم
حرف دل با کس نگویم چون ندیدم همدلی
ناتوان از حس گفتن میخزم در عزلتم
در هراس از طعن مردم میگریزم از همه
گر چه این خلوت نشینی کم نکرد از وحشتم
شد قلم همراز قلبم دفترم شد همزبان
بار تنهایی کشیدم گوشه ای در خلوتم
۳.۷k
۱۸ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.