پارت ۵
پارت ۵
شوگا ویو
داشتم خوابای نارنگی های خوشکلمو میدیدم که این بز دوباره زنگ زد
وقتی فهمیدم هکمون کردن پشمام ریخت
زودی یه لباس پوشیدم پریدم توی ماشین و به جک زنگ زدم گفتم اماده شه اومدم دنبالش
زودی سوارش کردم و گازشو گرفتم
رسیدیم دم در عمارت و دیدم جیمین با دستش سرشو گرفته و شنسته و به شدت عصبیه
ترجیح دادم سر به سرش نزارم و به جک هم گفتم
زود رفتیم کنارش و جیمین به جک گفت که هکش کنه
۳۰ مین بعد ا.ت ویو
ارباب بهم گفت که براش یه لیوان آب ببرم لیوان رو برداشتم و سریع به ارباب رسوندم
با قیافه ای از ارباب رو به رو شدم که هیچ وقت به غیر از وقتی که یه جاسوس تو عمارتش بود اینجوری
و به این شدن عصبی ندیده بودمش
بلا فاصله آب و گرفت و یه نفس سر کشید
_جیمین +ا.ت ^جک =شوگا
_بی عرضه چرا اینقدر طولش میدی ( با عربده ی خیلی بلند )
^ ب ببخشید ق قربان ن نمی تونم ه هکش ک کنم
_گمشو نبینمت ( بازم عربده )
+ا ارباب من رشتم ک کامپیوتر بوده ا اگه بخواین شاید بتونم ب براتون هکش کنم
_( پوزخند ترسناک ) اوکی ولی اگه نتونی یه تیر حرومت میکنم
+( با ترس ) ب بله ارباب
ا.ت ویو
نشستم پشت کامپیوتر و با تمام سرعتم تایپ میکردم
۵ مین بعد
_پشمام ریخته بود از این که دختره چقدر کارش خوب بود
+ ا ارباب تموم شد
_( به روی خودم نیوردم نمیخواستم بهش رو بدم ) اوکی حله میتونی بری
+تعظیم کردم و سریع رفتم تو که با جینایی رو به رو شدم که از کلش دود بلند میشد
یکی محکم زد پس کلم
شوگا ویو
داشتم خوابای نارنگی های خوشکلمو میدیدم که این بز دوباره زنگ زد
وقتی فهمیدم هکمون کردن پشمام ریخت
زودی یه لباس پوشیدم پریدم توی ماشین و به جک زنگ زدم گفتم اماده شه اومدم دنبالش
زودی سوارش کردم و گازشو گرفتم
رسیدیم دم در عمارت و دیدم جیمین با دستش سرشو گرفته و شنسته و به شدت عصبیه
ترجیح دادم سر به سرش نزارم و به جک هم گفتم
زود رفتیم کنارش و جیمین به جک گفت که هکش کنه
۳۰ مین بعد ا.ت ویو
ارباب بهم گفت که براش یه لیوان آب ببرم لیوان رو برداشتم و سریع به ارباب رسوندم
با قیافه ای از ارباب رو به رو شدم که هیچ وقت به غیر از وقتی که یه جاسوس تو عمارتش بود اینجوری
و به این شدن عصبی ندیده بودمش
بلا فاصله آب و گرفت و یه نفس سر کشید
_جیمین +ا.ت ^جک =شوگا
_بی عرضه چرا اینقدر طولش میدی ( با عربده ی خیلی بلند )
^ ب ببخشید ق قربان ن نمی تونم ه هکش ک کنم
_گمشو نبینمت ( بازم عربده )
+ا ارباب من رشتم ک کامپیوتر بوده ا اگه بخواین شاید بتونم ب براتون هکش کنم
_( پوزخند ترسناک ) اوکی ولی اگه نتونی یه تیر حرومت میکنم
+( با ترس ) ب بله ارباب
ا.ت ویو
نشستم پشت کامپیوتر و با تمام سرعتم تایپ میکردم
۵ مین بعد
_پشمام ریخته بود از این که دختره چقدر کارش خوب بود
+ ا ارباب تموم شد
_( به روی خودم نیوردم نمیخواستم بهش رو بدم ) اوکی حله میتونی بری
+تعظیم کردم و سریع رفتم تو که با جینایی رو به رو شدم که از کلش دود بلند میشد
یکی محکم زد پس کلم
۲.۸k
۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.