💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
💜 عشق مریضی واگیر دار 🤍✨
part 38🤍✨
(از زبان یونا)
ته: یونااااااا ، خواهری پاشو دیرت میشههه
یونا:هومممم یکم دیگه بخوابم پا میشمممم(خواب آلود)
ته: نیم ساعت دیگه باید مدرسه باشیاااا
یونا: چییییییییییییییی(با داد)
ته:چه خبرته وحشی کر شدممم
زود بلند شدم رفتم سمت اتاق خودم ....رفتم دستشویی کارامو کردم و رفتم حموم ۱۰ دقیقه حموم کردم و اومدم بیرون تن تن داشتم موهامو شونه میکردم ک چشمم ب ساعت خورد
چیییییییییییی هنوز دو ساعت وقت دارممممم😳
یعنی چی نکنه ساعت اتاقم خرابه
گوشیمو نگا کردم دیدم ن خیر ساعت درسته درسته
یونا:تهیونگگگگگگگگگگگگگگگگگگ(یا داد و جیغغغ)
(از زبان تهیونگ)
تو اتاقم نشسته بودم و داشتم کارامو میکردم ی دفه یونا یادم اومد
الکی بش گفتم دیرت شده پاشد رفت با اینکه زود بیدارش کردمم😁🤣
واییی انگار هنوز نفهمیده بفهمه جرم میده
نکنه ... نکنه پاشه بره مدرسه بزا برم بش بگم نره بیرون دختره ی دیوونه راننده فک میکنه چیزی زده
پاشدم برم بیرون ک صدای جیغش اومد
یونا:تهیونگگگگگگگگگگگگگگگگگ(با جیغ و داد)
اوه اوه بدبخت شدم فهمیدددد
یه دفه در اتاق باز شد و یونا با قیافه ی ب شدت عصبانی و موهای ب هم ریخته وارد شد
ته:یونا....🤣🤣🤣
یونا: تهیونگگگگگگ چرا اذیتم کردییییییی
آمد خودشو انداخت روم با دستای کوچیکش منو میزد
ته:یونا....نچ ..... یونا ولم کن.... یونااااا
یونا:مگه مرض داری اذیت میکنیییی ک نیم ساعت وقت دارم ارههه حالا حسابتو میرسمممم
ته:ولم کن جوجه .... ولم کنننننن . هوی نزن منو آدم .داداش بزرگترشو نمیزنههه
(از زبان یونا)
یونا: ایششششش گمشوو
ته:خرررر لهم کردییی
پاشدم رفتم بیرون درم محکم بستم ک صدای ته اومد
ته: حالا ک زود بیدار شدی صبحانه درس کننن
یونا:نمیخواممممم کوفت بخوررررر
رفتم تو اتاقم و خودمو انداختم رو تخت
پسره خر منو اذیت میکنه(یونا جان خرم خودتی😊😌)
خواستم بخوابم ولی خوابم نمیبره
رفتم از توی یخچال کوچیک اتاقم یک شیرموز ورداشتم و با کیک خوردم
(دو ساعت بعد)
آماده شدم و کیف و گوشیمو ور داشتم رفتم پایین
از پله ها رفتم پایین ک تهیونگو اونجا دیدم هنوز باهاش قهرم
دیدمش اونم منو دید محل ندادم رفتم سمت در
ته:کجا میری
یونا:......
ته:یونا کجا میری
برگشتم سمتش با حرص عصبانیت گفتم
یونا:مدرسهههههه میرم مدرسهههه
ته:باشهههههه بابااااا چرا داد میزنی غلط کردم خوبه
یونا:نه خیر قهرم خدافظظظظظ
رفتم بیرون و درون پشت سرم محکم بستم
(پایان پارت ببخشید نمیتونم زیاد فعالیت کنم ولی هر موقع ک بتونم مینویسم و میزارم واستون🙂)
part 38🤍✨
(از زبان یونا)
ته: یونااااااا ، خواهری پاشو دیرت میشههه
یونا:هومممم یکم دیگه بخوابم پا میشمممم(خواب آلود)
ته: نیم ساعت دیگه باید مدرسه باشیاااا
یونا: چییییییییییییییی(با داد)
ته:چه خبرته وحشی کر شدممم
زود بلند شدم رفتم سمت اتاق خودم ....رفتم دستشویی کارامو کردم و رفتم حموم ۱۰ دقیقه حموم کردم و اومدم بیرون تن تن داشتم موهامو شونه میکردم ک چشمم ب ساعت خورد
چیییییییییییی هنوز دو ساعت وقت دارممممم😳
یعنی چی نکنه ساعت اتاقم خرابه
گوشیمو نگا کردم دیدم ن خیر ساعت درسته درسته
یونا:تهیونگگگگگگگگگگگگگگگگگگ(یا داد و جیغغغ)
(از زبان تهیونگ)
تو اتاقم نشسته بودم و داشتم کارامو میکردم ی دفه یونا یادم اومد
الکی بش گفتم دیرت شده پاشد رفت با اینکه زود بیدارش کردمم😁🤣
واییی انگار هنوز نفهمیده بفهمه جرم میده
نکنه ... نکنه پاشه بره مدرسه بزا برم بش بگم نره بیرون دختره ی دیوونه راننده فک میکنه چیزی زده
پاشدم برم بیرون ک صدای جیغش اومد
یونا:تهیونگگگگگگگگگگگگگگگگگ(با جیغ و داد)
اوه اوه بدبخت شدم فهمیدددد
یه دفه در اتاق باز شد و یونا با قیافه ی ب شدت عصبانی و موهای ب هم ریخته وارد شد
ته:یونا....🤣🤣🤣
یونا: تهیونگگگگگگ چرا اذیتم کردییییییی
آمد خودشو انداخت روم با دستای کوچیکش منو میزد
ته:یونا....نچ ..... یونا ولم کن.... یونااااا
یونا:مگه مرض داری اذیت میکنیییی ک نیم ساعت وقت دارم ارههه حالا حسابتو میرسمممم
ته:ولم کن جوجه .... ولم کنننننن . هوی نزن منو آدم .داداش بزرگترشو نمیزنههه
(از زبان یونا)
یونا: ایششششش گمشوو
ته:خرررر لهم کردییی
پاشدم رفتم بیرون درم محکم بستم ک صدای ته اومد
ته: حالا ک زود بیدار شدی صبحانه درس کننن
یونا:نمیخواممممم کوفت بخوررررر
رفتم تو اتاقم و خودمو انداختم رو تخت
پسره خر منو اذیت میکنه(یونا جان خرم خودتی😊😌)
خواستم بخوابم ولی خوابم نمیبره
رفتم از توی یخچال کوچیک اتاقم یک شیرموز ورداشتم و با کیک خوردم
(دو ساعت بعد)
آماده شدم و کیف و گوشیمو ور داشتم رفتم پایین
از پله ها رفتم پایین ک تهیونگو اونجا دیدم هنوز باهاش قهرم
دیدمش اونم منو دید محل ندادم رفتم سمت در
ته:کجا میری
یونا:......
ته:یونا کجا میری
برگشتم سمتش با حرص عصبانیت گفتم
یونا:مدرسهههههه میرم مدرسهههه
ته:باشهههههه بابااااا چرا داد میزنی غلط کردم خوبه
یونا:نه خیر قهرم خدافظظظظظ
رفتم بیرون و درون پشت سرم محکم بستم
(پایان پارت ببخشید نمیتونم زیاد فعالیت کنم ولی هر موقع ک بتونم مینویسم و میزارم واستون🙂)
۳.۹k
۱۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.