پارت ۱۰
حس عجیبی داشتم. حسی که تا به حال حس نکرده بودم!
ات برام مهم شده بود جوری ک خودمم باورم نمیشد که به ی نفر اینقدر اهمیت بودم
وضعیت الانم همین بود همه چیز ات به من مربوط شده بود.
من بلد نبودم چی باید بهش بگم، ولی میخواستم باهاش حرف بزنم و روزبه روز باهاش صمیمی تر شم واونو مال خودم کنم،اون بلوبریِ من بود 🫐💙
نباید خودمو گول میزدم من نه تنها وابستش شده بودم بلکه در این حین دلم شیفته و بی قرارش شدم بود.!
من حاضر بودم جونمو پیش کش خنده هاش کنم
خنده هایی ک تموم دنیام شده بود
فکر نمیکردم تو این مدت کوتاهی که باهاش اشنا شده بودم این اتفاق بیفته ولی خب حتی خودمم متوجه نشدم کی این اتفاق افتاد......
ا/ت:
بلاخره چرخ و فلک وایساد. پیاده شدیم و به خاست جونگ کوک دوتا پشمک خریدیم، به چیزای شیرین علاقه نه چندان زیادی نداشتم ولی انگار جونگ کوک شیفته ی خوراکی های شیرین بود.
در حین دید زدن شهربازی بودم ک جونگ کوک از فرصت استفاده کرد و گاز بزرگی از پشمک زد .
سرمو برگوندوندم دیدم نصف پشمک نی تا جونگ کوک رو نگا کردم دیدم خندید.فهمیدم کار خودشه
ا/ت:شنیده بودم موش شب آشپزخونه ای ولی نه در این حد وایسا بات کار دارم
جونگ کوک:اوه اوه جونگ کوک کارت ساخته اس. عممم الفرار. دمم رو گذاشتم رو کولم و فرار کردم
لایک و کامنت یادتون نره
ات برام مهم شده بود جوری ک خودمم باورم نمیشد که به ی نفر اینقدر اهمیت بودم
وضعیت الانم همین بود همه چیز ات به من مربوط شده بود.
من بلد نبودم چی باید بهش بگم، ولی میخواستم باهاش حرف بزنم و روزبه روز باهاش صمیمی تر شم واونو مال خودم کنم،اون بلوبریِ من بود 🫐💙
نباید خودمو گول میزدم من نه تنها وابستش شده بودم بلکه در این حین دلم شیفته و بی قرارش شدم بود.!
من حاضر بودم جونمو پیش کش خنده هاش کنم
خنده هایی ک تموم دنیام شده بود
فکر نمیکردم تو این مدت کوتاهی که باهاش اشنا شده بودم این اتفاق بیفته ولی خب حتی خودمم متوجه نشدم کی این اتفاق افتاد......
ا/ت:
بلاخره چرخ و فلک وایساد. پیاده شدیم و به خاست جونگ کوک دوتا پشمک خریدیم، به چیزای شیرین علاقه نه چندان زیادی نداشتم ولی انگار جونگ کوک شیفته ی خوراکی های شیرین بود.
در حین دید زدن شهربازی بودم ک جونگ کوک از فرصت استفاده کرد و گاز بزرگی از پشمک زد .
سرمو برگوندوندم دیدم نصف پشمک نی تا جونگ کوک رو نگا کردم دیدم خندید.فهمیدم کار خودشه
ا/ت:شنیده بودم موش شب آشپزخونه ای ولی نه در این حد وایسا بات کار دارم
جونگ کوک:اوه اوه جونگ کوک کارت ساخته اس. عممم الفرار. دمم رو گذاشتم رو کولم و فرار کردم
لایک و کامنت یادتون نره
۳.۸k
۰۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.