چای نوشیدم

چای نوشیدم ؛
و یکباره دلتنگ شدم
بغض کردم و چشم هایم تر شد.
همه با تعجب نگاهم کردند..
لبخندی زدم و گفتم :
"چقدر داغ بود"..!
دیدگاه ها (۱)

یکی که مث فیض کاشانی بگه:چاره ها رفتز دست دل بیچارهٔ منتو بی...

امیدوارم به جایی برسید ... امیدوارم اونقدر قوی بشید کهیروزی ...

گفتم هرچقدر بیشتر بخندونمش...بیشتر عاشقم میشه! ولی اون هرچقد...

مثلاً به تبعیت از جمع داری می‌خندی ، میاد آروم توی گوشت میگه...

#why_himpart:89آنالی:عه بی ادب!جونگ‌کوک:چی گفتم مگه؟آنالی:ای...

هیچ وقت یادم نمیره که چقدر درد کشیدیم چقدر غم خوردم چقدر نگا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط