تاریخ مینویسد

تاریخ مینویسد..
برای این دردها، برای این‌ زخم‌ها
در تاریخ می آید کشوری مستقل،
ایستاده بر پاهای خویش
درد دید، درد کشید، درد چشید
اما ایستاد..
ایرانِ من، بمان!
پر قدرت تر از همیشه، با سلابت‌تر از همیشه
ایرانِ من، زخم‌هایت را دیدم،
نمک هایی که بر روی زخم‌هایت پاشیدند
و با آن‌بازی‌ کردند
ایرانِ من، برخیز، بمان، میدانم،
تو از گذشته ها ایستاده بودی!
کاش میتوانستم به آغوش بگیرمت
کنار خودم بنشانمت و بگویم:
بگو! صحبت کن‌ با من، از زخم‌هایت بگو
از زخم‌های وطنی بگو، از زخم های خارجی بگو
بگو‌‌ که تو تنها کسی هستی
که به سخن‌گفتن از دردهایت حق میدهم.
گاهی میگویم اصلا اگر تو انسان بودی
شاید شبیه 'زهرای‌علی' بودی
همان قدر خونین، همان قدر زخمی
شاید همانقدر کبود:)
آری!
درست است!.. تو فرزند زهرایی ایرانِ من!

تولدت‌مبارک‌فرزند‌عزیزِ‌زهرا(((:
۴۵‌سالگیتو‌یه‌نظامِ‌جدید‌با‌حکومتِ‌مهدیِ‌فاطمه‌
ببینیم(((:
#ایران_قوی
#جمهوری_اسلامی_ایران
#لبیک_یا_خامنه_ای
دیدگاه ها (۱)

#فردا_خواهیم_آمد #لبیک_یا_خامنه_ای

#فردا_میایم و...#لبیک_یا_خامنه_ای

والسلام.#لبیک_یا_خامنه_ای

#فردا_خواهیم_امد 🇮🇷👊🏻#لبیک_یا_خامنه_ای

یعنی یک سال غم و ناراحتیت رو پشت اون چهره شاد و خوشحالت پنها...

پارت چهل سوم سناریوی قلبی از سنگ اما دیگر دیر شده بود. تردید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط