Since when did love lead to murder?
Since when did love lead to murder?
از کی تا حالا عشق به قتل راه پیدا کرده¿
━━━ • ✙ • ━━━
part:⁸
_چرت و پرت نیست
ابروهاش توهم رفته بود و عجیب نگاه میکرد
+خیلی ناراضی، انگار منتظر بودی تا یکی دیگه رو ببوسی
+مگه تو دهن من اسیده که انقدر واست عذاب آورد بود؟
این حرف باعث شد ا/ت به لب هاش زل بزنه. کاملا حواسش پرت لب، و حرف زدنش بود طوری که نمیشنید چی میگه. ته کلافه شده بود.
+دارم حرف میزنم(داد)
_ها
+واقعا که ما نمیتونیم صلح کنیم
ته نزدیک رفت
+دیگه بهم برخورده، فکر کردی واسه اینکه بهت علاقه دارم یا لبای جذاب و شیرنی داری بوسیدمت؟
برخلاف چیزی که تو افکارش بود حرف میزد.
+میشه دیگه راجع بهش حرف نزنی حالم داره بهم میخوره
_این منم که باید شاکی باشم تو چرا داد میزنی
تهیونگ دیگه واقعا عصبی شده بود رفت جلو رو به روی ا/ت با فاصله کمی وایساد
+خیلخب بیا تو هم منو ببوس بی حساب میشیم
_چه ربطی داره
+خیلی ربط داره
ا/ت یکم عقب رفت تا فاصله رو بیشتر کنه و ته دستش گرفت و نزاشت. با اونیکی دستش فک ا/ت رو بالا آرود. ا/ت سردرد داشت و هر بار که قلبش میزد قفسه سینش درد میگرفت استرس باعث شده بود دستاش و صداش کمی بلرزه.
+زودباش حالا که انقدر اعتقاد داری دومین بوسه رو هم برا خودت کن تا همیشه به یاد گندی که زدم باشم.
به زور خواست چیزی بگه
_ربطی نـ...
با دیدن تعجب و یجورایی ترس، و چشمای گرد شده ی تهیونگ حرفشو قطع کرد.
+چت شده
با چکیدن قطره خون و سردی تو دماغش متوجه شد چیشده و سریع جلوی بینیش رو گرفت و سمت دستشویی رفت( نمیخوام خیلی کلاس بزارم بنویسم سرویس بهداشتی)
تهیونگ با نگرانی رفت دنبالش
ا/ت داشت صورتشو میشست ولی خون بند نمیومد
ته دستمال رو برداشت و رو بینی ا/ت گذاشت و سرش رو بالا گرفت
+دستمال رو نگه دار
+متاسفم
_تقصیر تو نیست
+حتی تو این موقعیت میگی تقصیر تو نیست
چند لحظه بعد خونریزی بند اومد
صورتشو شست و از دستشویی بیرون اومد و رو صندلی نشست ته هم مثل بچه ها دنبالش میرفت
+حالت خوبه
+من واقعا متاسفم
_ تقصیر تو نیست این بدن منه دیگه....اینجوری به استرس شدید واکنش نشون میده
_البته خیلی وقت بود اینجوری نشده بودم
+بخاطر من استرس گرفتی؟
ا/ت مونده بود چی بگه خودش رو سرزنش میکرد که چرا کلمه"استرس" رو آورد
_نه خب سرمم درد میکرد و چیز بود پام .....عَح خب اونموقع تو حلقم بودی مجبورم میکردی ببوسمت استرس گرفتم دیگه
+ببخشید حرفامو پس میگیرم اصلا از بوسیدنت لذت بردم
_این قضیه رو ول کنیم
#BTS #BTS_ARMY #Teahyung #Jimin #Namjoon #Seokjin #yoongi #Heosok #Jungkook #K_pop #Bangtan #ARMY
#بی_تی_اس #کیپاپ #فیک #تهیونگ #جیمین #سوکجین #یونگی #جیهوپ #نامجون #جونگکوک #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیدراما
از کی تا حالا عشق به قتل راه پیدا کرده¿
━━━ • ✙ • ━━━
part:⁸
_چرت و پرت نیست
ابروهاش توهم رفته بود و عجیب نگاه میکرد
+خیلی ناراضی، انگار منتظر بودی تا یکی دیگه رو ببوسی
+مگه تو دهن من اسیده که انقدر واست عذاب آورد بود؟
این حرف باعث شد ا/ت به لب هاش زل بزنه. کاملا حواسش پرت لب، و حرف زدنش بود طوری که نمیشنید چی میگه. ته کلافه شده بود.
+دارم حرف میزنم(داد)
_ها
+واقعا که ما نمیتونیم صلح کنیم
ته نزدیک رفت
+دیگه بهم برخورده، فکر کردی واسه اینکه بهت علاقه دارم یا لبای جذاب و شیرنی داری بوسیدمت؟
برخلاف چیزی که تو افکارش بود حرف میزد.
+میشه دیگه راجع بهش حرف نزنی حالم داره بهم میخوره
_این منم که باید شاکی باشم تو چرا داد میزنی
تهیونگ دیگه واقعا عصبی شده بود رفت جلو رو به روی ا/ت با فاصله کمی وایساد
+خیلخب بیا تو هم منو ببوس بی حساب میشیم
_چه ربطی داره
+خیلی ربط داره
ا/ت یکم عقب رفت تا فاصله رو بیشتر کنه و ته دستش گرفت و نزاشت. با اونیکی دستش فک ا/ت رو بالا آرود. ا/ت سردرد داشت و هر بار که قلبش میزد قفسه سینش درد میگرفت استرس باعث شده بود دستاش و صداش کمی بلرزه.
+زودباش حالا که انقدر اعتقاد داری دومین بوسه رو هم برا خودت کن تا همیشه به یاد گندی که زدم باشم.
به زور خواست چیزی بگه
_ربطی نـ...
با دیدن تعجب و یجورایی ترس، و چشمای گرد شده ی تهیونگ حرفشو قطع کرد.
+چت شده
با چکیدن قطره خون و سردی تو دماغش متوجه شد چیشده و سریع جلوی بینیش رو گرفت و سمت دستشویی رفت( نمیخوام خیلی کلاس بزارم بنویسم سرویس بهداشتی)
تهیونگ با نگرانی رفت دنبالش
ا/ت داشت صورتشو میشست ولی خون بند نمیومد
ته دستمال رو برداشت و رو بینی ا/ت گذاشت و سرش رو بالا گرفت
+دستمال رو نگه دار
+متاسفم
_تقصیر تو نیست
+حتی تو این موقعیت میگی تقصیر تو نیست
چند لحظه بعد خونریزی بند اومد
صورتشو شست و از دستشویی بیرون اومد و رو صندلی نشست ته هم مثل بچه ها دنبالش میرفت
+حالت خوبه
+من واقعا متاسفم
_ تقصیر تو نیست این بدن منه دیگه....اینجوری به استرس شدید واکنش نشون میده
_البته خیلی وقت بود اینجوری نشده بودم
+بخاطر من استرس گرفتی؟
ا/ت مونده بود چی بگه خودش رو سرزنش میکرد که چرا کلمه"استرس" رو آورد
_نه خب سرمم درد میکرد و چیز بود پام .....عَح خب اونموقع تو حلقم بودی مجبورم میکردی ببوسمت استرس گرفتم دیگه
+ببخشید حرفامو پس میگیرم اصلا از بوسیدنت لذت بردم
_این قضیه رو ول کنیم
#BTS #BTS_ARMY #Teahyung #Jimin #Namjoon #Seokjin #yoongi #Heosok #Jungkook #K_pop #Bangtan #ARMY
#بی_تی_اس #کیپاپ #فیک #تهیونگ #جیمین #سوکجین #یونگی #جیهوپ #نامجون #جونگکوک #آرمی #بنگتن #کیپاپر #کیدراما
۱۴.۴k
۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.