پارت 23
پارت 23
عشق در بیمارستان
اوباش اسمات داره جنبه نداری نخون
شهاب صورتشو به شیرین نزدیک کرد و لب/شو به ل/ب شیرین چسبوند و در حد 5 مین مک آروووم میزد که یاد قول محسن افتاد
شهاب لب/شو یهو از ل/ب شیرین جدا میکنه
شهاب) ببخشید شیرین ببخشید من کار بدی انجام دادم نکنه اذیت شدی
شیرین) نه، شهاب چرا میترسی چیزی شده؟
شهاب) شیرین من به محسن قول دادم بهت دست نزنم...
شیرین) خب میتونیم به محسن بگیم که عاشق همدیگه هستیم
شهاب) من یجورایی نمیتونم، من و محسن نون و همه چیزمون رو تقسیم کردیم ما باهم زندگی کردیم، ما مثل برادریم
شیرین) نفسم، من میدونم ولی عشق که جرم نیس
من به محسن میگم
شهاب) من خجالت میکشم به چشمای محسن نگا کنم... واقعا سخته زندگیم
شیرین) اومم فعلا چیزی نگو تا ببینیم خدا چی میخاد
شهاب) دمت گرم عشقم
فقط الان خوبی؟
شیرین) من الان عالیم من خیلی امروز خوشحالم
شهاب) خداروشکر، منم خوشحالم
شیرین) خب بیا بریم صبحونه درس کنیم که بخوریم، همه الان خابن...
شهاب)چشمم گلم
شیرین)چشمت بی بلا عشقم
شیرین و شهاب رفتن آشپز خونه
شیرین چون یکی از دستاش شکسته نمیتونه کار زیادی انجام بده
عشق در بیمارستان
اوباش اسمات داره جنبه نداری نخون
شهاب صورتشو به شیرین نزدیک کرد و لب/شو به ل/ب شیرین چسبوند و در حد 5 مین مک آروووم میزد که یاد قول محسن افتاد
شهاب لب/شو یهو از ل/ب شیرین جدا میکنه
شهاب) ببخشید شیرین ببخشید من کار بدی انجام دادم نکنه اذیت شدی
شیرین) نه، شهاب چرا میترسی چیزی شده؟
شهاب) شیرین من به محسن قول دادم بهت دست نزنم...
شیرین) خب میتونیم به محسن بگیم که عاشق همدیگه هستیم
شهاب) من یجورایی نمیتونم، من و محسن نون و همه چیزمون رو تقسیم کردیم ما باهم زندگی کردیم، ما مثل برادریم
شیرین) نفسم، من میدونم ولی عشق که جرم نیس
من به محسن میگم
شهاب) من خجالت میکشم به چشمای محسن نگا کنم... واقعا سخته زندگیم
شیرین) اومم فعلا چیزی نگو تا ببینیم خدا چی میخاد
شهاب) دمت گرم عشقم
فقط الان خوبی؟
شیرین) من الان عالیم من خیلی امروز خوشحالم
شهاب) خداروشکر، منم خوشحالم
شیرین) خب بیا بریم صبحونه درس کنیم که بخوریم، همه الان خابن...
شهاب)چشمم گلم
شیرین)چشمت بی بلا عشقم
شیرین و شهاب رفتن آشپز خونه
شیرین چون یکی از دستاش شکسته نمیتونه کار زیادی انجام بده
۱.۶k
۱۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.