حلاج را که می بردند پای چوبه داربه خواهرش گفتند بیاید بر

حلاج را که می بردند پای چوبه دار،به خواهرش گفتند بیاید برای وداع
او هم آمد اما بدون سربند.
مردها همه بانگش زدند که پس حجابت کو؟
و پاسخ داد:
من جز منصور مرد دیگری نمی بینم
دیدگاه ها (۳)

تجربه ی 40 ساله خود با بیش از هزاران ساعت تدریس و سخنرانی را...

دو استکان بنشین، رفعِ خستگی خوب است دوبــاره در دلم انگار، چ...

چپتر ۹ _ آرکانیوم و جنونماه ها گذشت...و سکوت خانه کوچک لیندا...

باقی تابستان عجیب و محیرالعقول طی می‌شود.ماه گذشته از اینکه ...

از کوفه بیرون رفتند و حضرت فرمودند چشمت را روی هم بگذار آن م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط