ادامه کتاب

.
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》

#قسمت_نودودو

ظهر، فرصتی شد که حال ناخوشم را روی کاغذ بریزم. من دوست ندارم خودم را با دیگران مقایسه کنم اما ناخودآگاه... والضحی؛ قسم به روشنی روز که من تو را رها نکرده‌ام... دست می‌برم به قلم و می‌نویسم از دیشب...

«دیشب دوباره دلم گرفته بود! باز از همون فکرا کردم... باز نتونستم خودم باشم! اون‌قدر که بعد از نماز صبح با خدا دردِ دلی کردم، اما هیچی بهم نگفت! فقط نگاهم کرد و به روم نیاورد! آخه خیلی مهربونه. اما من دیشب حال خوبی نداشتم؛ یعنی نه این که اتفاق بدی برام بیفته؛ نه! خودم، خودمُ شکنجه میدم! یعنی خودمُ یا همه‌ش مقایسه می‌کنم، یا عزت نفس ندارم، یا اعتماد بنفس...

دوست ندارم اینو! باید خودمُ دوست داشته باشم...»
....


۹۲
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
🌷─┅─🍃🌸🍃─┅─
💠 @shahiddaneshgar
دیدگاه ها (۱)

پل زدن مورچه ها برای انتقال عسل یک کندو 💯‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌...

مثل اینکه یکی زنگ زده اینترنشنال گفته سردار سلامی هستم و این...

📗 ادامه کتابِ《 راستي دردهایم کو ؟ 》 #قسمت_نودویکچند سا...

فردای آزادی‌شون نفس کشیدن هم سهمیه‌بندی میشه#وحشی_های_داعشی#...

ñęw póşt Frôm àşhä༺༺༺༺༺🐰༻༻༻༻༻༻درؤد خؤشگلأم!..:: 🪽حالمحال اهن...

خدمتکاره عمارت ارباب پارت دو

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۶۷"ویو جنا".واقعا حسی بهش ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط