.بیشتر از همه عاشق نماز خواندن هایش بودم.من در چفیه ی مصط
.بیشتر از همه عاشق نماز خواندن هایش بودم.من در چفیه ی مصطفی قداست را لمس کردم.آن را می انداخت دور گردنش و بعد الله اکبر می گفت.هول هولکی نمی خواند.آرام می خواند و حسابی با خدایش حال می کرد.تسبیحات اربعه را آن قدر لطیف می خواند که دلت می لرزید.نمازش که تمام می شد تسبیحات خانم حضرت زهرا علیها السلام را می خواند و بعد مهر را در دستش می گرفت و روی تخت می نشست.گاهی صوت شهدا را گوش می کرد و عکس های شهادت شان را با تمنا نگاه می کرد.
کتاب قرار بی قرار 😍
کتاب قرار بی قرار 😍
۵.۷k
۲۸ مرداد ۱۳۹۹