این چه عشقیه؟ پارت یک
این چه عشقیه؟ پارت یک
موقعیت: در حال خارج شدن از باشگاه
الویا ـ بچه ها میاین بریم کلاپ کیپاپ ها؟
جنی ـ مث اینکه یادت رفته دفع ی قبل چه جوری مث کردی که رلت ازت جدا شد
ـ جنی توهم شل کن دیگه
جنی ـ اخه سر همین مست کردن رفتم در خونه ی اکسم
ـ این بار زیاد مس نمی کنیم
الویا ـ اره راس میگه
جنی ـ باشه
داشتم تو اتاق پرو باشگاه لباسمو عوض میکردم که جنی و الویا هعی کردم میرختن از زیر در منو دید میزدن مچشونو گرفتم
ـ یاااا نکنین دیگه وگرنه نمیاماااال
جنی ـ باشه گوه خوردیم
لباسامونو عوض کردیمو از باشگاه زدیم بیرون رفتسم سمت بار تا رفتیم داخل دیدم پنگ چان هم اونجاس
ـ چرا داداشم اینجاست؟
جنی ـ کووو؟
ـ اوناهاش*بهش اشاربود
ردم*
الویا ـ مث اینکه تنها نیس با دوستاشم اومده
ـ شما برین بشینی من الان میام
جنی ـ باشه
الویا با جنی رفتن نشستن دیدم که یه گارسون با یه شیشه ویسکیو لیوان داره میره سمتشون رفتم جلوی گارسونو گرفتم
ـ این سینی مال اون میزه هس؟
+اره
ـ بدش من، من میبرم
+باشه
سینی رو ازش گرفتم و رفتم سمتشون نوشیدنیا و با لیوان هارو گذاشتم رو میز
ـ بفرمایید نوش جونتون
بنگ چان ـ ممنون
مث اینکه تو عالم باغ نبود گوش بنگ چانو گرفتم کشیدم
ـ پس بدون اجازه ی من میای اینجا اره؟
بنگ چان ـ تو از کجا پیدات شد؟
ـ اول سوال منو جواب بده بعد از من سوال کن
بنگ چان ـ اره اومدم اینجا *هانا گوششو ول میکنه*
++*خنده*
بنگ چان ـ یاااا چرا میخندین؟
+خیلی خوب بود
بنگ چان ـ هانا تو با کی اومدی؟
ـ منم با الویا و جنی اومدم اونا هاشون
بنگ چان ـ خب شما هم بیاین اینجا
ـ باشه
به الویا و جنی علامت دادم اومدن اینجا باهم اشنا شدیم
جیمین ـ خب یه بطری کمه، بزار بگم یه بطریه دیگه هم بیارن
جنی ـ دخترا بخدا این دفعه میرم در خونه ی لیا
ـ بازم اسم اون دختریکه رو به زبون اوردی؟
الویا ـ این بار جلوتو میگریم
تهیونگ ـ کاش منم دختر بودم
الویا ـ اتفاقا من برعکس تو، دوست دارم پسر باشم
موقعیت: در حال خارج شدن از باشگاه
الویا ـ بچه ها میاین بریم کلاپ کیپاپ ها؟
جنی ـ مث اینکه یادت رفته دفع ی قبل چه جوری مث کردی که رلت ازت جدا شد
ـ جنی توهم شل کن دیگه
جنی ـ اخه سر همین مست کردن رفتم در خونه ی اکسم
ـ این بار زیاد مس نمی کنیم
الویا ـ اره راس میگه
جنی ـ باشه
داشتم تو اتاق پرو باشگاه لباسمو عوض میکردم که جنی و الویا هعی کردم میرختن از زیر در منو دید میزدن مچشونو گرفتم
ـ یاااا نکنین دیگه وگرنه نمیاماااال
جنی ـ باشه گوه خوردیم
لباسامونو عوض کردیمو از باشگاه زدیم بیرون رفتسم سمت بار تا رفتیم داخل دیدم پنگ چان هم اونجاس
ـ چرا داداشم اینجاست؟
جنی ـ کووو؟
ـ اوناهاش*بهش اشاربود
ردم*
الویا ـ مث اینکه تنها نیس با دوستاشم اومده
ـ شما برین بشینی من الان میام
جنی ـ باشه
الویا با جنی رفتن نشستن دیدم که یه گارسون با یه شیشه ویسکیو لیوان داره میره سمتشون رفتم جلوی گارسونو گرفتم
ـ این سینی مال اون میزه هس؟
+اره
ـ بدش من، من میبرم
+باشه
سینی رو ازش گرفتم و رفتم سمتشون نوشیدنیا و با لیوان هارو گذاشتم رو میز
ـ بفرمایید نوش جونتون
بنگ چان ـ ممنون
مث اینکه تو عالم باغ نبود گوش بنگ چانو گرفتم کشیدم
ـ پس بدون اجازه ی من میای اینجا اره؟
بنگ چان ـ تو از کجا پیدات شد؟
ـ اول سوال منو جواب بده بعد از من سوال کن
بنگ چان ـ اره اومدم اینجا *هانا گوششو ول میکنه*
++*خنده*
بنگ چان ـ یاااا چرا میخندین؟
+خیلی خوب بود
بنگ چان ـ هانا تو با کی اومدی؟
ـ منم با الویا و جنی اومدم اونا هاشون
بنگ چان ـ خب شما هم بیاین اینجا
ـ باشه
به الویا و جنی علامت دادم اومدن اینجا باهم اشنا شدیم
جیمین ـ خب یه بطری کمه، بزار بگم یه بطریه دیگه هم بیارن
جنی ـ دخترا بخدا این دفعه میرم در خونه ی لیا
ـ بازم اسم اون دختریکه رو به زبون اوردی؟
الویا ـ این بار جلوتو میگریم
تهیونگ ـ کاش منم دختر بودم
الویا ـ اتفاقا من برعکس تو، دوست دارم پسر باشم
۹.۷k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.