فیک
فیک
دوست پسریا پدر
پارت ۱
یجی :ماما(مامان بزرگ) کجایی؟
ماما:تو اشپز خونه بیا صبوته حاضره
یجی :وقت ندارم باید برم مدرسه
ماما:نه باید بخوری اگه وقت نداری بیا این لقمرو تو راه بخور
یجی: عااا باشه ممنون
یجی ویو:من در حال حاضر ۱۶ سالمه و تو ۲ سالگه مامانم فط کرد و ۳ سالگی پردم ترکم کرد و من پیش ماما زندگی میکنم
معلم فیزیک :یجی زنگ اخره و مهمه هواست کجاست
یجی:ببخشید حواسم پرت شد
یجی ویو :هیچی بد تر کلاس فیزیک نیی ولی هوای زمستونی عالیه خونمون به مدرسه نزدیکه برای همین پیاده میرم یا با اتوبوس
ماما: برات یه مدرسه پیدا کردم ولی یکم از خونه دوره ولی مدرسه ی خوبیه اسمش برتره
یجی : خوبه دیگه راحتم کی انتقالی میگیرم ؟
ماما :هفته ی بعد
یک هفته بعد
یجی :ماما بدو باید برم گفتم که لقمه نمیخوام
یجی ویو:راستش رفتن به مدرسه ی جدید برام احساس خوبی داشت
پیاده شدم رفتم سمت در وارد شدم رفتم پیش مدیر.
مدیر : خوش امدی کلاس ۳
یجی ویو :انگار زنگ اول فیزیک بود حالم بهم خورد
یونا (دوست یجی):معلم اومد
یجی: اوک اوک
یجی ویو: معلم اومد فکنم عاشقش شدم یا همون کراش مهم نیس یجورایی تو این ۱ ماه عاشق کلاس فیزیکا شدم
یجی :ماما من رفتم مدرسه
(معلم فیزیک )کوک: سلام یجی
یجی ویو: چشام داش از هدقه در می اومد
یجی:عاممم سلامم
کوک :شنیدم تو یکی یکی از درسا ضعیفی بعد مدرسه تو کتاب خونه روبرو مدرسه میبینمت
پایان پارت۱
دوست پسریا پدر
پارت ۱
یجی :ماما(مامان بزرگ) کجایی؟
ماما:تو اشپز خونه بیا صبوته حاضره
یجی :وقت ندارم باید برم مدرسه
ماما:نه باید بخوری اگه وقت نداری بیا این لقمرو تو راه بخور
یجی: عااا باشه ممنون
یجی ویو:من در حال حاضر ۱۶ سالمه و تو ۲ سالگه مامانم فط کرد و ۳ سالگی پردم ترکم کرد و من پیش ماما زندگی میکنم
معلم فیزیک :یجی زنگ اخره و مهمه هواست کجاست
یجی:ببخشید حواسم پرت شد
یجی ویو :هیچی بد تر کلاس فیزیک نیی ولی هوای زمستونی عالیه خونمون به مدرسه نزدیکه برای همین پیاده میرم یا با اتوبوس
ماما: برات یه مدرسه پیدا کردم ولی یکم از خونه دوره ولی مدرسه ی خوبیه اسمش برتره
یجی : خوبه دیگه راحتم کی انتقالی میگیرم ؟
ماما :هفته ی بعد
یک هفته بعد
یجی :ماما بدو باید برم گفتم که لقمه نمیخوام
یجی ویو:راستش رفتن به مدرسه ی جدید برام احساس خوبی داشت
پیاده شدم رفتم سمت در وارد شدم رفتم پیش مدیر.
مدیر : خوش امدی کلاس ۳
یجی ویو :انگار زنگ اول فیزیک بود حالم بهم خورد
یونا (دوست یجی):معلم اومد
یجی: اوک اوک
یجی ویو: معلم اومد فکنم عاشقش شدم یا همون کراش مهم نیس یجورایی تو این ۱ ماه عاشق کلاس فیزیکا شدم
یجی :ماما من رفتم مدرسه
(معلم فیزیک )کوک: سلام یجی
یجی ویو: چشام داش از هدقه در می اومد
یجی:عاممم سلامم
کوک :شنیدم تو یکی یکی از درسا ضعیفی بعد مدرسه تو کتاب خونه روبرو مدرسه میبینمت
پایان پارت۱
۵.۳k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.