روی گشاده ای صنم طاقت خلق میبری

روی گشاده ای صنم طاقت خلق می‌بری
چون پس پرده می‌روی پرده صبر می‌دری

حور بهشت خوانمت ماه تمام گویمت
کآدمیی ندیده‌ام چون تو پری به دلبری

آینه را تو داده‌ای پرتو روی خویشتن
ور نه چه زهره داشتی در نظرت برابری

نسخه چشم و ابرویت پیش نگارگر برم
گویمش این چنین بکن صورت قوس و مشتری

چون تو درخت دل نشان تازه بهار و گلفشان
حیف بود که سایه‌ای بر سر ما نگستری

سعدی
🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐ 🌺 ⭐
دیدگاه ها (۱)

من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفاییعهد نابستن از آن به که...

و عمر شیشه عطر است، پس نمی ماندپرنده تا به ابد در قفس نمی ما...

من از خیال تو ، حس حضور می خواهمدلم گرفته وسنگ صبورمی خواهمق...

بانوی مناگر دست من بودسالی برای تو می‌ساختمکه روزهایش راهرطو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط