پارت 39
پارت 39
بیمارستان**
مینا: حالش چطوره؟!(گریه)
دکتر: حالش وخیمه فک نکنم تا چند ساعت آینده زنده باشه ..
مینا: چیی(گریه شدیدترررر)
تهیونگ: مینا اروم باش..
(که همون لحظه پدر مینا اومد..)
مینا؛ تو اینجا چ غلطی میکنی هااان؟؟ کم اذیتمون نکردی که باعث شدییی مامانمم بیمار بشعه و گوشه بیمارستان بخابعععع دیگ چی میخاییییی هانننن
پدر مینا: دخترم آروم باش ... درضمن صداتو بیار پاییین یادت نرعههه که من پدرتممم
مینا: پدر؟! ههه اسم تو هرومزاده چرا باید اسم مقدسی مثل پدر بزارممم هااا
(پدر مینا دستشو بلند کرد و خاست بزنت که دست رو هوا موند..)
تهیونگ: دفعهه آخررت باشه که دستتو رو زن من بلند میکنییی (هلش داد) گمشوو ببینمم
مینا: دکتر میتونم آخرین بار ببینمش .. لط... لطفاا😭😭
دکتر : باشه .. میتونین برین داخل
بیمارستان**
مینا: حالش چطوره؟!(گریه)
دکتر: حالش وخیمه فک نکنم تا چند ساعت آینده زنده باشه ..
مینا: چیی(گریه شدیدترررر)
تهیونگ: مینا اروم باش..
(که همون لحظه پدر مینا اومد..)
مینا؛ تو اینجا چ غلطی میکنی هااان؟؟ کم اذیتمون نکردی که باعث شدییی مامانمم بیمار بشعه و گوشه بیمارستان بخابعععع دیگ چی میخاییییی هانننن
پدر مینا: دخترم آروم باش ... درضمن صداتو بیار پاییین یادت نرعههه که من پدرتممم
مینا: پدر؟! ههه اسم تو هرومزاده چرا باید اسم مقدسی مثل پدر بزارممم هااا
(پدر مینا دستشو بلند کرد و خاست بزنت که دست رو هوا موند..)
تهیونگ: دفعهه آخررت باشه که دستتو رو زن من بلند میکنییی (هلش داد) گمشوو ببینمم
مینا: دکتر میتونم آخرین بار ببینمش .. لط... لطفاا😭😭
دکتر : باشه .. میتونین برین داخل
۹.۷k
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.