پارت 38
پارت 38
تهیونگ: سرمت الان تموم میشه ... کم کم آمادع شو بریم دیگع..
مینا: باش.. تهیونگ گریه کردی؟!
تهیونگ: نه خاک رفته بود چشم..(عجب😐)
مینا: اها .. منم که خرم نه؟!😑
تهیونگ: مینا بس کن حوصله ندارم بلند شو بریم ..
مینا : باش.. برگشتیم خونه و دو هفته مثل برق گذشت و بعد دو هفته انگار ی خبری به تهیونگ دادن که حالش بد شد و اومد سمتم و بغلم کرد نمیدونم چش شده ..
تهیونگ: ببخشید هانی.. متاسفمم😭
مینا: ته.. چی شده؟!
تهیونگ: ببین ی چیزی بهت میگم آروم باش باشع؟!
مینا: خب .. بگو ... چی شده؟!
تهیونگ: مامانت..
مینا: مامانم .. چش شدهه هااا چیزیش شدههه بگووو(نگران)
تهیونگ: نه .. فقط حالش بد شدهه ..
مینا: تهیونگگ .. تروخدا بیا بریم پیشش لطفااا
تهیونگ: باش .. اماده شو زود
مینا : باش ...
#لایک.کامنت.یادتون.نرعهههه
تهیونگ: سرمت الان تموم میشه ... کم کم آمادع شو بریم دیگع..
مینا: باش.. تهیونگ گریه کردی؟!
تهیونگ: نه خاک رفته بود چشم..(عجب😐)
مینا: اها .. منم که خرم نه؟!😑
تهیونگ: مینا بس کن حوصله ندارم بلند شو بریم ..
مینا : باش.. برگشتیم خونه و دو هفته مثل برق گذشت و بعد دو هفته انگار ی خبری به تهیونگ دادن که حالش بد شد و اومد سمتم و بغلم کرد نمیدونم چش شده ..
تهیونگ: ببخشید هانی.. متاسفمم😭
مینا: ته.. چی شده؟!
تهیونگ: ببین ی چیزی بهت میگم آروم باش باشع؟!
مینا: خب .. بگو ... چی شده؟!
تهیونگ: مامانت..
مینا: مامانم .. چش شدهه هااا چیزیش شدههه بگووو(نگران)
تهیونگ: نه .. فقط حالش بد شدهه ..
مینا: تهیونگگ .. تروخدا بیا بریم پیشش لطفااا
تهیونگ: باش .. اماده شو زود
مینا : باش ...
#لایک.کامنت.یادتون.نرعهههه
۹.۱k
۱۸ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.