نامجون=بهتره بس کنی
نامجون=بهتره بس کنی
کوک=باشه حالا مگه من چی گفتم
*پرش زمانی به رفتن مهمون ها*
ویو ا/ت
داشتم میرفتم توی اتاق که جیمین منو از پشت صدا زد برگشتم
ا/ت=چیه چی میخوای
جیمین=چرا همیچین لباس کوتاهی پوشیدی
ا/ت=به تو ربطی نداره
جیمین=پس به من ربطی نداره آره
جیمین ا/ت رو بغل کرد برد پرت کرد روی تخت و دکمه های پیرنشو باز کرد و روی ا/ت خیمه زد و بوسیدش در همین حین لباساش رو هم در آورد(اینجارو میسپرم به مغز قشنگتون)
ویو ا/ت
آنقدر خشن بود که خون رو لای پام احساس کردم هی بهش میگفتم ولم کن اما نمیکرد بعد از کارش آنقدر درد داشتم که نمیتونستم تکون بخورم
ویو جیمین
یه ذره سریع پیش رفتم از روش بلند شدم که دیدم تخت خونیه و ا/ت اونور رفته زیر پتو و داره گریه میکنه پتو رو دادم کنار دیدم کلا پاهاش خونیه بردمش گذاشتمش توی حموم و شروع کروم به شستنش فهمیدم خیلی درد داره پس خوابوندمش توی وان خودم پستش نشستم و شروع کردم به ماساژ دادنش
جیمین=هنوزم درد داری
ا/ت=سکوت
جیمین=ا/ت هنوزم درد داری
خیلی نگران ا/ت بودم فقط بی صدا اشک میریخت حموم تموم شد حوله رو تنش کردم و حوله ی خودم رو هم پوشیدم خیلی میترسیدم اگه چیزیش بشه
ا/ت=میشه منو بزاری روی تخت(با صدای خیلی اروم)
جیمین=باشه
ا/ت=میشه بری بیرون
جیمین=نه ا/ت نمیتونم تنهات بزارم
ا/ت=لطفا
جیمین=نه ا/ت اصرار نکن
ا/ت= باشه میشه از توی کمد بهم لباس بدی
جیمین=باشه بیا اینو بگیر میخوای کمکت کنم
ا/ت=آره ای
جیمین=چی شد دردت گرفت ببخشید آروم تر کار میکنم
ا/ت=ممنونم
جیمین=خواهش میکنم کاری نکردم بزار موهاتو خشک کنم سرما میخوری
ا/ت=...
کوک=باشه حالا مگه من چی گفتم
*پرش زمانی به رفتن مهمون ها*
ویو ا/ت
داشتم میرفتم توی اتاق که جیمین منو از پشت صدا زد برگشتم
ا/ت=چیه چی میخوای
جیمین=چرا همیچین لباس کوتاهی پوشیدی
ا/ت=به تو ربطی نداره
جیمین=پس به من ربطی نداره آره
جیمین ا/ت رو بغل کرد برد پرت کرد روی تخت و دکمه های پیرنشو باز کرد و روی ا/ت خیمه زد و بوسیدش در همین حین لباساش رو هم در آورد(اینجارو میسپرم به مغز قشنگتون)
ویو ا/ت
آنقدر خشن بود که خون رو لای پام احساس کردم هی بهش میگفتم ولم کن اما نمیکرد بعد از کارش آنقدر درد داشتم که نمیتونستم تکون بخورم
ویو جیمین
یه ذره سریع پیش رفتم از روش بلند شدم که دیدم تخت خونیه و ا/ت اونور رفته زیر پتو و داره گریه میکنه پتو رو دادم کنار دیدم کلا پاهاش خونیه بردمش گذاشتمش توی حموم و شروع کروم به شستنش فهمیدم خیلی درد داره پس خوابوندمش توی وان خودم پستش نشستم و شروع کردم به ماساژ دادنش
جیمین=هنوزم درد داری
ا/ت=سکوت
جیمین=ا/ت هنوزم درد داری
خیلی نگران ا/ت بودم فقط بی صدا اشک میریخت حموم تموم شد حوله رو تنش کردم و حوله ی خودم رو هم پوشیدم خیلی میترسیدم اگه چیزیش بشه
ا/ت=میشه منو بزاری روی تخت(با صدای خیلی اروم)
جیمین=باشه
ا/ت=میشه بری بیرون
جیمین=نه ا/ت نمیتونم تنهات بزارم
ا/ت=لطفا
جیمین=نه ا/ت اصرار نکن
ا/ت= باشه میشه از توی کمد بهم لباس بدی
جیمین=باشه بیا اینو بگیر میخوای کمکت کنم
ا/ت=آره ای
جیمین=چی شد دردت گرفت ببخشید آروم تر کار میکنم
ا/ت=ممنونم
جیمین=خواهش میکنم کاری نکردم بزار موهاتو خشک کنم سرما میخوری
ا/ت=...
۶۳.۱k
۰۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.