فروشنده عشق
فروشنده عشق
part③①
ویو جیهوپ:
خواست بلند بشه که یدفعه دستشو گذاشت رو دیوار
جیهوپ: خوبی؟
ا/ت: اره فقط یکم سرم گیج رفت
جیهوپ: میخ. ای بغلت کنم؟
ا/ت: نخیر، خودم میتونم بیام
جیهوپ: باشه حداقل بزار کمرتو بگیرم نگهت دارم
ا/ت: باشه
ویو جونگ کوک:
هوففف چرا نمیاننن
الان یعنی حافظشو از دست داده؟ حتی اسمشم یادش نبود یعنی خواهراشم یادش نیستـ
تو همین فکرا بودم که سرمو اوردم بالا دیدم جیهوپ و اون دختره و تهیونگ و اون دخترا وارد تریا شدن
براشون دست تکون دادم تا بیان این سمت
تهیونگ: سلام چیشده؟
جونگ کوک: سلام زود بشینید بگم
ا/ت: خب نشستیم بگو چیشده خواهرمون خوبه؟
هانول: مگه هیونگ چشه؟
ا/ت: مگه تو نمیدونی؟
هانول: نه چش شده؟
ا/ت: اممم...هیونگ رفته تو کما
هانول: چییییی؟
جونگ کوک: وایستااا چی میگییی؟ به هوش اومدههه
ا/ت و هانول: چییی؟ خب چرا نمیریم پیشش
جونگ کوک: بخاطر همین گفتم بیاید اینجا دیگه
جیهوپ: خب توضیح بده
شرایط پارت بعد👇🏻
لایک: 60
کامنت: 50
part③①
ویو جیهوپ:
خواست بلند بشه که یدفعه دستشو گذاشت رو دیوار
جیهوپ: خوبی؟
ا/ت: اره فقط یکم سرم گیج رفت
جیهوپ: میخ. ای بغلت کنم؟
ا/ت: نخیر، خودم میتونم بیام
جیهوپ: باشه حداقل بزار کمرتو بگیرم نگهت دارم
ا/ت: باشه
ویو جونگ کوک:
هوففف چرا نمیاننن
الان یعنی حافظشو از دست داده؟ حتی اسمشم یادش نبود یعنی خواهراشم یادش نیستـ
تو همین فکرا بودم که سرمو اوردم بالا دیدم جیهوپ و اون دختره و تهیونگ و اون دخترا وارد تریا شدن
براشون دست تکون دادم تا بیان این سمت
تهیونگ: سلام چیشده؟
جونگ کوک: سلام زود بشینید بگم
ا/ت: خب نشستیم بگو چیشده خواهرمون خوبه؟
هانول: مگه هیونگ چشه؟
ا/ت: مگه تو نمیدونی؟
هانول: نه چش شده؟
ا/ت: اممم...هیونگ رفته تو کما
هانول: چییییی؟
جونگ کوک: وایستااا چی میگییی؟ به هوش اومدههه
ا/ت و هانول: چییی؟ خب چرا نمیریم پیشش
جونگ کوک: بخاطر همین گفتم بیاید اینجا دیگه
جیهوپ: خب توضیح بده
شرایط پارت بعد👇🏻
لایک: 60
کامنت: 50
۲۳.۰k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.