خلسه ی عمیقی ست نبودنت. هر تلاشی برای بیداری می کنم به نت
خلسه ی عمیقی ست نبودنت. هر تلاشی برای بیداری می کنم به نتیجه نمی رسد! بوسه هایم را پاکت به پاکت پست می کنم، نامه هایم برگشت می خورند! تو از هیچ کجای ذهنم مدام متولد می شوی و می میری و من درد بدنیا آمدن و مردنت را هر روز در کسری از ثانیه تجربه می کنم! درد هایم از شمار انگشت های دستت فراتر می روند و به انگشت انگشتری ات که می رسند، می گریند. کمی نگاهم کن، موهایم سیاه تَر از موهای دختران مشرق است. عطر تنم به عطر های فرانسوی طعنه می زند و پوست تنم... فراموش کن...! این همه کلمه نوشتم که بگویم: نامه هایی که خواننده ندارند یعنی ... نامه هایی که تو را ندارند!
۵.۷k
۰۹ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.