زوال عشق پارت نوزده مهدیه عسگری
#زوال_عشق #پارت_نوزده #مهدیه_عسگری
با اشک نگاش کردم و گفتم:وحشی چرا میزنی؟!...
نسرین جونم اومد نشست کنارم و رو به بردیا با عصبانیت گفت:مگه این دختر بی صاحابه که اینطوری میزنیش از خودت خجالت بکش...یه نگاه به هیکلش بنداز...اون جون دستای تو رو داره؟!...
بردیا با تهدید نگام کرد و گفت:بهشم گفتم....اون الان زن منه حق نداره از این گه خوریا بکنه...
با جیغ گفتم: چیه باورت شده شوهرمی؟!...بتو هیچ ربطی نداره فهمیدی؟!...
خاست به سمتم حمله کنه که صدای جیغ نسرین جون و مریم بلند شد و مریم با گریه گفت:داداش تو رو خدا بس کن....
نسرین جونم با نگرانی گفت:بسه دیگه پسرم خوده هانا هم قبول داره کار اشتباهی کرده مگه نه هاناجون؟!... پوزخندی زدم و به سمت اتاق رفتم و گفتم:اصن خوب کردم کاش دوست پسرم پیدا میکردم...قبل از اینکه به سمتم حمله کنه درو بستم که با مشت و لگد به در میکوبید و تهدیدم میکرد نسرین جون و مریمم سعی میکردن آرومش کنن...
به سمت آینه رفتم که دیدم جای دست بزرگش روی صورتم مونده...وحشی زیر لب گفتم و بی توجه بهش که هنوزم داشت فوشم میداد لباسامو عوض کردم و خوشحال از اینکه تونستم حرصش بدم خابیدم..به سیلیش می ارزید....
با اشک نگاش کردم و گفتم:وحشی چرا میزنی؟!...
نسرین جونم اومد نشست کنارم و رو به بردیا با عصبانیت گفت:مگه این دختر بی صاحابه که اینطوری میزنیش از خودت خجالت بکش...یه نگاه به هیکلش بنداز...اون جون دستای تو رو داره؟!...
بردیا با تهدید نگام کرد و گفت:بهشم گفتم....اون الان زن منه حق نداره از این گه خوریا بکنه...
با جیغ گفتم: چیه باورت شده شوهرمی؟!...بتو هیچ ربطی نداره فهمیدی؟!...
خاست به سمتم حمله کنه که صدای جیغ نسرین جون و مریم بلند شد و مریم با گریه گفت:داداش تو رو خدا بس کن....
نسرین جونم با نگرانی گفت:بسه دیگه پسرم خوده هانا هم قبول داره کار اشتباهی کرده مگه نه هاناجون؟!... پوزخندی زدم و به سمت اتاق رفتم و گفتم:اصن خوب کردم کاش دوست پسرم پیدا میکردم...قبل از اینکه به سمتم حمله کنه درو بستم که با مشت و لگد به در میکوبید و تهدیدم میکرد نسرین جون و مریمم سعی میکردن آرومش کنن...
به سمت آینه رفتم که دیدم جای دست بزرگش روی صورتم مونده...وحشی زیر لب گفتم و بی توجه بهش که هنوزم داشت فوشم میداد لباسامو عوض کردم و خوشحال از اینکه تونستم حرصش بدم خابیدم..به سیلیش می ارزید....
۴.۴k
۰۵ تیر ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.