BTS, Roman
#زندگی_من
#ادامه_پارت_بیست_و_نهم
یونگی- هی پسر، ما همه مون داریم میریم! نمیخوای بیای استقبالمون؟!
از جام بلند شدم
من- بببخشید بچه ها، برین الان میام.
جیهوپ جلوم استاد.
من- چیه مگه نمیخواین بیام استقبالتون؟
جیهوپ- از اون دختره خوشت میاد؟!
چشام از تعجب گرد شد.
من- البته که نه!!! چرا همچین فکری کردین؟!!!
جیمین- سونا ازت دلخور شد و رفت.. بقیه هم خدارو شکر مست بودن و چیزی نگفتن، اما فردا چی؟ فردا میخوای چی بگی بهشون؟ میخوای بگی من عاشق یک دختر ۱۴ ساله شدم؟
من- اول بریم بیرون، ممکنه بشنوه.
چرا فکر کردین من عاشق اون شدم! بعدشم، اصلا واسم سونا مهم نیست. اون یک دختر هرزه بیش نیست.
نامجون- ولی تهیونگ...
من- ولی چی؟ ها؟ ولی چی؟
جونگکوک- بس کنید، ممکنه اتفاقی بیوفته ، اونم توی این جمعیت. بهتره این بحث و بعدا ادامه بدیم.
جین- اره اره اینطوری بهتره، تو هم تهیونگ بیا بریم پایین که بقیه ازت گله نکنن.
..
دیگه کم کم همه داشتن میرفتن.
من- خب بچه ها شما نمیخواین برین؟
جیمین- نه من هستم تا تو باز کاری نکنی. امشب و پیشت میمونم.
جونگکوک- پس منم میمونم باهات.
من- نه نه برین نمیخواد بخاطر من بمونین
نامجون- نه خیر لازم نکرده،، جیمین و جونگکوک میمونن. خداحافظ بچه ها
من- خداحافظ
..
بعد خداحافظی، جونگکوک و جیمین هم با هزار بدبختی دوست دخترای عقده ای شون و راهی خونه کردن.
من- خب بالاخره اونا هم رفتن؟
(شیطنت)جیمین- واقعا راست میگی تهیونگ، ولی از طرفی هم خوبه، چون یک دوست دختر داری که..
(شیطنت)جونگکوک- راست میکنه
هر دوشون میخندیدن اما برعکس من اصلا از اینجور چیزا خوشم نمیومد.
من- برعکس خوبه که با کسی بری تو رابطه که دوسش داری، نه کسی که هر دفعه برای نفع خودش به این یکی و اون یکی بچسبه..
جیمین- اره خب اینم درسته.
[از یوشی خبر داری؟!]
هانول و صدا زدم تا بره کنار یوشی بخوابه الان دیروقت بود و خوبیت نداشت هانول بره خونه خودشون. بجاش بهش کلید اتاق رو دادم که اگه مست کردیم اون درب اتاق و ببنده و هرگز بازش نکنه. این تنها کاری بود که میتونستم برای کمک بهش بکنم. و خب منم کل شب و بخاطر اون سونا مست نکرده بودم، الان میتونستم.
من- پسرا، بریم توی اتق من مست کنیم.
(هیجانزده)جونگکوک- اوه اره چرا که نه!
جیمین- بریم
سه شیشه مشروب برداشتم تا بریم مست کنیم.
#BTS#ARMY_BTS#BTS_ARMY#ARMY#Jungkook#Teahyung#Namjoon#RM#R_M#J_hope#Jin#Jimin#Suga#Yoongi#AgustD#Nam_jin#Namjin#Teah_kook#Teahkook#Teah_jin#Teahjin#Jin_kook#Jinkook#Nam_kook#Namkook#Roman#Zendegi_man#Roman_Zendegi_man#yooshi
#بی_تی_اس#آرمی_بی_تی_اس#بی_تی_اس_آرمی#آرمی#جونگکوک#جونگ_کوک#تهیونگ#ته_هیونگ#نامجون#آرام#آرم_ام#جیهوپ#جی_هوپ#جین#جیمین#شوگا#یونگی#آگوست_دی#نام_جین#نامجین#ته_کوک#تهکوک#تهجین#ته_جین#جین_کوک#جینکوک#نامکوک#نام_کوک#رمان#رمان_زندگی_من#زندگی_من#یوشی
#ادامه_پارت_بیست_و_نهم
یونگی- هی پسر، ما همه مون داریم میریم! نمیخوای بیای استقبالمون؟!
از جام بلند شدم
من- بببخشید بچه ها، برین الان میام.
جیهوپ جلوم استاد.
من- چیه مگه نمیخواین بیام استقبالتون؟
جیهوپ- از اون دختره خوشت میاد؟!
چشام از تعجب گرد شد.
من- البته که نه!!! چرا همچین فکری کردین؟!!!
جیمین- سونا ازت دلخور شد و رفت.. بقیه هم خدارو شکر مست بودن و چیزی نگفتن، اما فردا چی؟ فردا میخوای چی بگی بهشون؟ میخوای بگی من عاشق یک دختر ۱۴ ساله شدم؟
من- اول بریم بیرون، ممکنه بشنوه.
چرا فکر کردین من عاشق اون شدم! بعدشم، اصلا واسم سونا مهم نیست. اون یک دختر هرزه بیش نیست.
نامجون- ولی تهیونگ...
من- ولی چی؟ ها؟ ولی چی؟
جونگکوک- بس کنید، ممکنه اتفاقی بیوفته ، اونم توی این جمعیت. بهتره این بحث و بعدا ادامه بدیم.
جین- اره اره اینطوری بهتره، تو هم تهیونگ بیا بریم پایین که بقیه ازت گله نکنن.
..
دیگه کم کم همه داشتن میرفتن.
من- خب بچه ها شما نمیخواین برین؟
جیمین- نه من هستم تا تو باز کاری نکنی. امشب و پیشت میمونم.
جونگکوک- پس منم میمونم باهات.
من- نه نه برین نمیخواد بخاطر من بمونین
نامجون- نه خیر لازم نکرده،، جیمین و جونگکوک میمونن. خداحافظ بچه ها
من- خداحافظ
..
بعد خداحافظی، جونگکوک و جیمین هم با هزار بدبختی دوست دخترای عقده ای شون و راهی خونه کردن.
من- خب بالاخره اونا هم رفتن؟
(شیطنت)جیمین- واقعا راست میگی تهیونگ، ولی از طرفی هم خوبه، چون یک دوست دختر داری که..
(شیطنت)جونگکوک- راست میکنه
هر دوشون میخندیدن اما برعکس من اصلا از اینجور چیزا خوشم نمیومد.
من- برعکس خوبه که با کسی بری تو رابطه که دوسش داری، نه کسی که هر دفعه برای نفع خودش به این یکی و اون یکی بچسبه..
جیمین- اره خب اینم درسته.
[از یوشی خبر داری؟!]
هانول و صدا زدم تا بره کنار یوشی بخوابه الان دیروقت بود و خوبیت نداشت هانول بره خونه خودشون. بجاش بهش کلید اتاق رو دادم که اگه مست کردیم اون درب اتاق و ببنده و هرگز بازش نکنه. این تنها کاری بود که میتونستم برای کمک بهش بکنم. و خب منم کل شب و بخاطر اون سونا مست نکرده بودم، الان میتونستم.
من- پسرا، بریم توی اتق من مست کنیم.
(هیجانزده)جونگکوک- اوه اره چرا که نه!
جیمین- بریم
سه شیشه مشروب برداشتم تا بریم مست کنیم.
#BTS#ARMY_BTS#BTS_ARMY#ARMY#Jungkook#Teahyung#Namjoon#RM#R_M#J_hope#Jin#Jimin#Suga#Yoongi#AgustD#Nam_jin#Namjin#Teah_kook#Teahkook#Teah_jin#Teahjin#Jin_kook#Jinkook#Nam_kook#Namkook#Roman#Zendegi_man#Roman_Zendegi_man#yooshi
#بی_تی_اس#آرمی_بی_تی_اس#بی_تی_اس_آرمی#آرمی#جونگکوک#جونگ_کوک#تهیونگ#ته_هیونگ#نامجون#آرام#آرم_ام#جیهوپ#جی_هوپ#جین#جیمین#شوگا#یونگی#آگوست_دی#نام_جین#نامجین#ته_کوک#تهکوک#تهجین#ته_جین#جین_کوک#جینکوک#نامکوک#نام_کوک#رمان#رمان_زندگی_من#زندگی_من#یوشی
- ۱.۸k
- ۱۰ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط