مثل رمانی بود که آخرش را اول خواندم

مثل رمانی بود که آخرش را اول خواندم
می دانستم چه به روزم می آید
اما جذاب بود
پایانِ شیرینی نداشتیم و
دلچسب بود
مثل مزه ی عجیبِ "شکلات تلخ"

#مونا_محمدی
دیدگاه ها (۱)

دست بردارید از این عشق های پوشالی...!دست بردارید از این قانع...

پرسید رنگ عشق چیستگفتم سلیقه ای استهر رنگ که دوست داری بنامش...

آنکه یک عمر به شوق تو در این کوچه نشستحال وقتی به لب پنجره م...

به حرفِ کسی که ٤٠ تا پیرهن بیشتر از من پاره کرده و حَرافی می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط